فهرست مطالب
اتحاد جماهیر شوروی در اوج قدرت متشکل از بیش از دوازده جمهوری در سراسر اروپا و آسیا بود که پس از فروپاشی، هر کدام مسیر متفاوتی را در پیش گرفتند.
به گزارش ره آورد نیوز، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در سال 1922 به عنوان کنفدراسیون روسیه، بلاروس، اوکراین و ماوراء قفقاز (متشکل از گرجستان، آذربایجان و ارمنستان) تأسیس شد. این اتحاد در نهایت به 15 جمهوری و یک ابرقدرت جهانی تبدیل شد؛ اتحاد جماهیر شوروی نزدیک به 130 گروه قومی که 11 منطقه زمانی را در بر میگرفت، در خود جای داده بود.

مقدمه و تاریخچه شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی
اتحاد جماهیر شوروی در اوج قدرت متشکل از بیش از دوازده جمهوری در سراسر اروپا و آسیا بود که پس از فروپاشی، هر کدام مسیر متفاوتی را در پیش گرفتند. به گزارش ره آورد نیوز، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در سال ۱۹۲۲ به عنوان کنفدراسیون روسیه، بلاروس، اوکراین و ماوراء قفقاز (متشکل از گرجستان، آذربایجان و ارمنستان) تأسیس شد. این اتحاد در نهایت به ۱۵ جمهوری و یک ابرقدرت جهانی تبدیل شد؛ اتحاد جماهیر شوروی نزدیک به ۱۳۰ گروه قومی که ۱۱ منطقه زمانی را در بر میگرفت، در خود جای داده بود.
روزهای اولیه و سیاستهای ملیگرایانه
ترس از شورشهای ملیگرایانه توسط غیرروسها باعث شد بلشویکها در روزهای اولیه شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی حق مالکیت سرزمینهای ملی، مدارس به زبان مادری و سازمانهای فرهنگی را تضمین کنند. آن نهادها برای اشباع کردن مردم از ارزشها و شیوههای سوسیالیستی شکل گرفته بودند. از بسیاری جهات، سیاست ملیت بلشویکها همانطور که مدنظر بود عمل کرد – به این معنا که به ادغام مردم غیرروسی در دولت، جامعه، اقتصاد و فرهنگ شوروی در حال تحول کمک کرد. اما همچنین بیوقفه از مردم شوروی میخواست که در مورد خود با شرایط ملی فکر کنند و قومیت را در مرکز سیاست شوروی قرار داد.
زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در امتداد خطوط ملی در سال ۱۹۹۱ از هم پاشید، «با توجه به اینکه روح ملیگرایی در تمامی سرزمین اتحادیه وجود داشت، سیاستمداران و مردم عادی را برآن داشت تا مسیرهای جدید و کاملاً ملی را برای خود بهعنوان دولتهای ملی مستقل ترسیم کنند». برخی از آن جمهوریهای سابق به دموکراسیهای طرفدار اروپا با اقتصاد مبتنی بر بازار تبدیل شدند، در حالی که برخی دیگر همسو با روسیه باقی ماندند.

جمهوریهای عضو اتحاد جماهیر شوروی و سرنوشت آنها
روسیه
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری برجسته آن یعنی فدراسیون روسیه ناکارآمدی سیاسی را تحمل کرد و در تلاش بود تا اقتصاد فرماندهی مرکزی خود را خصوصی کند. این در حالی بود که الیگارشهای روس ثروت زیادی انباشته میکردند، اکثر روسها با تورم بالا و کمبود عرضه مواجه بودند. یک سال پس از اینکه بوریس یلتسین، رئیسجمهور فدراسیون روسیه، به بحران قانون اساسی سال ۱۹۹۳ با دستور به ارتش برای گلولهباران ساختمان قانونگذاری کشور پایان داد، او جنگ فاجعهباری را در جمهوری تجزیهشده چچن به راه انداخت.
پس از آتشبس در سال ۱۹۹۷، دولت بوریس یلتسین دستور حمله دوم به چچن را در سال ۱۹۹۹ صادر کرد، زیرا مقامات روسیه ادعا کردند که بمبگذاری در مسکو و سایر شهرها با شبهنظامیان چچنی مرتبط است. ولادیمیر پوتین، نخستوزیر وقت، واکنش نظامی علیه چچن را رهبری کرد. در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹، یلتسین استعفای خود را اعلام کرد و ولادیمیر پوتین را بهعنوان رئیسجمهور موقت معرفی کرد. پوتین از زمان روی کار آمدن و خدمت بهعنوان رئیسجمهور، نخستوزیر و دوباره بهعنوان رئیسجمهور، قدرت را با کنترل رسانهها و حذف مخالفان سیاسی تثبیت کرده است. پوتین در تلاش برای تثبیت مجدد روسیه بهعنوان یک قدرت جهانی و محدود کردن نفوذ غرب در جمهوریهای شوروی سابق، جنگ در چچن را ادامه داد، کریمه را در سال ۲۰۱۴ از اوکراین ضمیمه کرد و در سال ۲۰۲۲ به اوکراین حمله کرد.
اوکراین
اوکراین که زمانی بهعنوان سبد نان اروپا به دلیل مزارع فراوان گندم شناخته میشد، یکچهارم تولید کشاورزی اتحاد جماهیر شوروی را به خود اختصاص میداد. از زمان استقلال، سیاست این کشور بین دولتهای طرفدار روسیه و اروپا قرار گرفته است. در سال ۱۹۹۴ اوکراین به اولین جمهوری شوروی سابق تبدیل شد که بهطور مسالمتآمیز قدرت را از طریق انتخابات منتقل کرد و در دهه بعد به سمت سرمایهداری رفت.
پس از اینکه ویکتور یانوکوویچ، نامزد طرفدار روسیه، در سال ۲۰۰۴ با تقلب در انتخابات پیروز شد، انقلاب نارنجی مسالمتآمیز رأیگیری جدیدی را به ارمغان آورد که در آن ویکتور یوشچنکو، نامزد طرفدار غرب، که بهدنبال عضویت در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) بود، پیروز این انتخابات بود. هنگامی که یانوکوویچ، که متعاقباً در سال ۲۰۱۰ ریاستجمهوری را بهدست آورد، از امضای توافقنامه همکاری با اتحادیه اروپا (EU) در سال ۲۰۱۴ عقبنشینی کرد، اعتراضات خیابانی در اوکراین او را مجبور به فرار از کشور و گریختن به روسیه کرد. هفتهها بعد، روسیه کریمه را ضمیمه کرد در حالی که شورشیان طرفدار روسیه شورش را در شرق اوکراین آغاز کردند. در سال ۲۰۱۹، بازیگر و کمدین سابق ولودیمیر زلنسکی بهعنوان رئیسجمهور جدید این کشور انتخاب شد.
در یک سخنرانی تلویزیونی در ۲۱ فوریه ۲۰۲۲، پوتین، رئیسجمهور روسیه، بهدروغ ادعا کرد که اوکراین هرگز دارای یک کشور پایدار نیست و گفت که این کشور در عوض بخشی از “تاریخ، فرهنگ و فضای معنوی” روسیه است. چند روز بعد، روسیه در بزرگترین عملیات نظامی اروپا از زمان جنگ جهانی دوم به اوکراین حمله کرد. از انقلاب نارنجی تا اعتراضات به تقلب در انتخابات این کشور در سال ۲۰۰۴ و عزم فوقالعاده مردم اوکراین برای دفاع از کشورشان در برابر تهاجم نظامی روسیه، آنچه ما دیدهایم این است که یک ملت مستقل مسیر خود را در پسزمینه میراث پیچیده شوروی ترسیم میکند.
بلاروس
بقایای شوروی مانند کگب (KGB) و یک اقتصاد بسیار متمرکز در بلاروس نمایان شده است. الکساندر لوکاشنکو، تنها رئیسجمهور این کشور پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، قدرت تقریباً مطلق را از طریق یک رژیم سرکوبگر تحکیم کرد. لوکاشنکو مخالفان سیاسی را زندانی کرده و مطبوعات را سرکوب کرده است. بلاروس در برابر خصوصیسازی مقاومت کرده و روابط نزدیکی با روسیه دارد.

مولداوی
مولداوی در پی پیمان محرمانه عدم تجاوز آلمان و روسیه، در سال ۱۹۴۰ به اتحاد جماهیر شوروی پیوست. پس از استقلال، سیاستمداران طرفدار روسیه و اتحادیه اروپا برای کنترل مولداوی به رقابت پرداختند. در حالی که آشفتگی سیاسی و فساد بومی مولداوی را در بین فقیرترین کشورهای اروپا نگه داشته است، اما با احتیاط به سمت سرمایهداری و عضویت کامل در اتحادیه اروپا حرکت کرده است.
قزاقستان
تحت حکومت نیکیتا خروشچف، قزاقستان، که در سال ۱۹۳۶ به جمهوری تبدیل شد، به مرکز برنامه فضایی اتحاد جماهیر شوروی بدل شد. پس از استقلال، قزاقستان اقتصاد خود را خصوصی کرد که به دلیل ذخایر نفتی زیاد وضعیت خوبی را سپری کرده است، البته به نسبت سایر جمهوریهای شوروی سابق. نورسلطان نظربایف که بهعنوان “پدر ملت” معرفی شده است، نزدیک به ۳۰ سال ریاستجمهوری را بر عهده داشت. این مستبد علاوه بر سرکوب مخالفان سیاسی، فرهنگ قزاقستان را احیا کرد و ساخت یک پایتخت ملی جدید را مهندسی کرد که اکنون به افتخار او نامگذاری شده است. قزاقستان روابط مستحکمی با غرب و روسیه دارد که از آن به سرکوب اعتراضات گسترده در سال ۲۰۲۲ بر سر قیمت گاز مایع و افزایش نابرابری کمک کرد.
کشورهای بالتیک: استونی، لتونی و لیتوانی
اتحاد جماهیر شوروی بهعنوان بخشی از پیمان محرمانه عدم تجاوز خود در سال ۱۹۳۹ با آلمان نازی، کشورهای مستقل بالتیک استونی، لتونی و لیتوانی را تصرف کرد و آنها را بهعنوان جمهوریهای جدید در سال ۱۹۴۰ جذب کرد. پس از سه سال اشغال توسط نازیها که صدها نفر کشته بر جای گذاشت، رنج مردم منطقهی بالتیک پس از بهدست گرفتن کنترل مجدد اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۴ ادامه یافت. شوروی صدها هزار نفر را از منطقهی بالتیک به اردوگاههای زندان و گروههای کشاورزی در سیبری و آسیای مرکزی تبعید کرد و در عین حال روسها را در مقیاس بزرگ تشویق به مهاجرت به این کشورها کرد.
پس از سقوط دولتهای کمونیستی در اروپای شرقی، لیتوانی اولین جمهوری شوروی بود که در مارس ۱۹۹۰ اعلام استقلال کرد. رهبر شوروی میخائیل گورباچف محاصره اقتصادی را ایجاد کرد و ارتش سرخ را در ژانویه ۱۹۹۱ مستقر کرد اما نتوانست جنبش استقلال را خنثی کند. چند هفته پس از کودتای نافرجام تندروهای کمونیست در مسکو در اوت ۱۹۹۱، استقلال بالتیک را به رسمیت شناختند. کشورهای بالتیک با تبدیل شدن به دموکراسیهای باثبات و پذیرش سرمایهداری در اقتصاد به سمت اروپای غربی روی آوردند. هر سه کشور در حال حاضر عضویت کامل در اتحادیه اروپا و ناتو را در سال ۲۰۰۴ دریافت کردند. استونی در سال ۲۰۱۱ یورو را بهعنوان واحد پول خود پذیرفت، پس از آن لتونی در سال ۲۰۱۴ و لیتوانی در سال ۲۰۱۵ واحد پولی یورو را بهعنوان واحد پول پذیرفتند.
کشورهای آسیای مرکزی: قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان
اتحاد شوروی ترکمنستان و ازبکستان را در سال ۱۹۲۵ به اتحاد جماهیر شوروی پیوست، سپس تاجیکستان در سال ۱۹۲۹ و قرقیزستان در سال ۱۹۳۶ به اتحاد جماهیر شوروی پیوستند. پس از استقلال، مردان قدرتمند بر این کشورهای کوهستانی و پر انرژی حکومت کردند. با وجود اینکه از نظر اقتصادی به روسیه وابسته بودند، جمهوریهای سابق به نیروهای آمریکایی و ناتو اجازه دادند در طول جنگ در افغانستان پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از فضای هوایی و تأسیسات نظامی خود استفاده کنند.
قرقیزستان در ابتدا بهعنوان یکی از دموکراتیکترین کشورهای آسیای مرکزی پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۹۱ آساکار آقایف که از سیاستهای لیبرال حمایت میکرد به قدرت رساند. با این حال، همانطور که کشور نزول شدید اقتصادی را تجربه کرد، آقایف بهطور فزایندهای اقتدارگرا شد تا اینکه اعتراضات ضد فساد و طرفدار دموکراسی او را در انقلاب لالهها در سال ۲۰۰۵ از قدرت کنار گذاشت. اعتراضات مشابهی باعث شد که جانشین آقایف در سال ۲۰۱۰ استعفا دهد.
پس از استقلال، یک جنگ داخلی پنجساله در تاجیکستان در سال ۱۹۹۲ بین کمونیستها و ائتلاف اصلاحطلبان دموکراتیک طرفدار غرب و اسلامگرایان آغاز شد. رئیسجمهور کنونی امامعلی رحمان با حمایت نیروهای روسی در نوامبر ۱۹۹۲ قدرت را در دست گرفت و با سرکوب مخالفان سیاسی و مطبوعات کنترل را تشدید کرد. رژیم اقتدارگرای امامعلی رحمان در تاجیکستان که با فساد گسترده محاصره شده است، برای کمکهای اقتصادی به شدت به روسیه وابسته است.
ترکمنستان با ذخایر بزرگ گاز طبیعی که سرمایهگذاری خارجی را جذب کرده است، یکی از سرکوبگرترین جمهوریهای شوروی سابق بوده است. رئیس حزب کمونیست صفرمراد نیازوف پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قدرت را حفظ کرد و پس از مرگ نیازوف در سال ۲۰۰۶، قربانقلی بردی محمداف، جانشین او، حکومت استبدادی را ادامه داد.
در ازبکستان، اسلام کریماف، رهبر حزب کمونیست، بهراحتی در اولین انتخابات ریاستجمهوری این کشور پیروز شد و تا زمان مرگش در سال ۲۰۱۶ برای ربع قرن بر پرجمعیتترین کشور آسیای مرکزی حکومت کرد. جانشین کریماف، شوکت میرضیایف، به تحکیم قدرت و محدود کردن مخالفان سیاسی ادامه داده و در عین حال روابط خود را با روسیه عمیقتر کرده است.
کشورهای ماوراء قفقاز: ارمنستان، آذربایجان و گرجستان
پس از پیوستن به اتحاد جماهیر شوروی بهعنوان بخشی از SSR ماوراء قفقاز، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان در سال ۱۹۳۶ به جمهوریهای اتحادیه جداگانه تبدیل شدند. با تضعیف دولت شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰، تنشها بین ارمنستان و آذربایجان بر سر قرهباغ کوهستانی، یک منطقه تحت محاصره ارامنه در داخل آذربایجان، شعلهور شد. جنگ بین ارمنستان و آذربایجان زمانی آغاز شد که قرهباغ کوهستانی در سال ۱۹۹۱ استقلال خود را اعلام کرد. پس از آتشبس در سال ۱۹۹۴، صلح ناآرام اعمال شد، اگرچه خشونتهای دورهای از جمله جنگ ششهفتهای در پاییز ۲۰۲۰ هنوز رخ داده است.
از زمان استقلال، افزایش درآمدهای نفتی و قراردادها با شرکتهای پتروشیمی غربی باعث رونق – و فساد – برای آذربایجان شده است. در حالی که حیدر علیاف، رهبر سابق حزب کمونیست و پسرش، الهام، تنها رهبران آذربایجان از سال ۱۹۹۳ بودهاند، ارمنستان آشفتگیهای سیاسی بیشتری را تجربه کرده است، از جمله ترور نخستوزیر آن در داخل پارلمان در سال ۱۹۹۹.
مطالب مرتبط…
تلاش استالین برای نابودی دین در اتحاد جماهیر شوروی
7 دهه اتحاد جماهیر شوروی؛ از ظهور تا سقوط
گرجستان اولین جمهوری شوروی بود که در سال ۱۹۹۱ با پیروزی زویاد گامساخوردیا، مخالف شوروی، انتخابات دموکراتیک برگزار کرد. با این حال، دوران تصدی وی کوتاه بود و یک کودتای نظامی ادوارد شواردنادزه، وزیر خارجه سابق شوروی را در سال ۱۹۹۲ به قدرت رساند. فساد گسترده و بیثباتی اقتصادی منجر به انقلاب صلحآمیز گل رز در سال ۲۰۰۳ شد که شواردنادزه را از قدرت بیرون راند. جنبشهای جداییطلبانه در مناطق تحت محاصره روسهای آبخازیا و اوستیای جنوبی به تنش روابط با روسیه منجر شده است. پس از عبور نیروهای روسی از مرز برای پیوستن به جنگجویان جداییطلب در اوستیای جنوبی در یک جنگ کوتاه در اوت ۲۰۰۸، گرجستان بهطور فزایندهای به سمت غرب گرایش پیدا کرد و در سال ۲۰۱۴ توافقنامه همکاری با اتحادیه اروپا را امضا کرد.