فهرست مطالب
جنبش می 1968 پاریس اگرچه انقلابی سیاسی به معنای کلمه نبود اما پیامدهای فرهنگی و اجتماعی آن به شدت جامعهی فرانسه و جهان را تغییر داد.
به گزارش رهآورد نیوز، در دهه قبل از می 1968، جمعیت دانشجویان فرانسه تقریباً سه برابر شده بود، از حدود 175 هزار نفر به بیش از 500 هزار نفر رسیده بود. این دوران «فرهنگ جوانان» بینالمللی نام گرفت.
جامعه فرانسه بهویژه از نظر جوانان فرانسوی، خودکامه، سلسله مراتبی و به شدت سنتگرا باقی مانده بود.
جرقه شروع جنبش می 1968 پاریس
با شروع جنبش می 1968 پاریس، ژنرال دوگل در آستانه جشن گرفتن دهمین سال ریاست جمهوری خود بود. او در سال 1958 به دلیل فروپاشی جمهوری چهارم در اوج جنگ الجزایر (1954-1962) از طریق ابزارهای فراقانونی به قدرت رسیده بود. جوانان فرانسوی عموماً تصور میکردند که تحت یک دیکتاتوری سیاسی شبه خوشخیم زندگی میکنند.
دو حزب اصلی اپوزیسیون، رادیکالها و سوسیالیستها، اساساً از هم پاشیده بودند؛ در واقع به معنی این بود که تغییرات سیاسی مترقی از طریق کانالهای مرسوم پارلمانی منتفی است. علاوه بر این، دوران «جهان سومی» نیز پرشور بود. برای آن نسل از دانشجویان، نه حزب کمونیست فرانسه و نه مارکسیسم ارتدکس جاذبههای زیادی نداشتند. در عوض، بتهای آنها چه گوارا، هوشی مین و مائو تسه تونگ بودند.
تصاویر بمباران ویتنام با بمبهای ناپالم، و قتل عام غیرنظامیان ویتنامی توسط نیروهای آمریکایی بر اخبار شبانه در فرانسه غالب بود. به همه دلایل فوق، دانشگاههای فرانسه یک انبار باروت بودند.
شروع جنبش می 1968 پاریس از دانشگاه نانتر
رویدادی که جنبش می 1968 پاریس را تسریع کرد، نسبتاً بی ضرر به نظر میرسید. در سال 1967، دانشجویان پردیس نانتر در دانشگاه پاریس اعتراضاتی را علیه محدودیتهای بازدید از خوابگاهها برگزار کرده بودند. این دانشجویان به تفکیک جنسیتی خوابگاه اعتراض داشتند.
در ماه مارس حمله به دفتر امریکن اکسپرس در مرکز پاریس منجر به دستگیری چند دانشجو شد. چند روز بعد در یک تظاهرات در پردیس نانتر در حمایت از دانشجویان، دانشجویان بیشتری دستگیر شدند.
در اوایل ماه می، از ترس تشدید اعتراضات، دانشگاه نانتر پاریس تعطیل شد. از آنجایی که دانشجویان از تظاهرات در نانتر منع شده بودند، تصمیم گرفتند اعتراضات خود را به دانشگاه سوربن ببرند. در 3 می، رئیس دانشگاه سوربن رسماً از پلیس درخواست کرد که حیاط دانشگاه را که حدود 300 دانشجو در آن تجمع کرده بودند، پاکسازی کند. دستگیریهای دسته جمعی که به دنبال آن با کمک پلیس ضد شورش ملی انجام شد باعث مقاومت از سوی معترضان شد. پلیس با گاز اشک آور، چماق و دستگیری های بیشتر پاسخ داد. رئیس دانشگاه سوربن دانشگاه را تعطیل کرد که باعث تحریک بیشتر دانشجویان شد. رهبران دانشجو سپس پیشنهاد راهپیمایی و تجمع بزرگ برای 10 می را در اعتراض به بسته شدن دانشگاه و همچنین بازداشت دانشجویان دادند.
رخدادهای 10 و 11 می 1968 پاریس
10 تا 11 مه 1968 – یک تاریخ افسانه ای در تاریخ فرانسه پس از جنگ جهانی دوم باقی مانده است. در آن زمان تعداد معترضان دانشجویی در شهر نزدیک به 40 هزار نفر رسیده بود. پس از اینکه پلیس راه راهپیمایان را سد کردند اعتراضات به سمت خشونت کشیده شد. پلیس با شلیک گاز اشک آور و ضرب و شتم به دانشجویان حمله کرد. در درگیری آن شب نزدیک به 500 دانشجو دستگیر و صدها نفر دیگر از جمله بیش از 250 افسر پلیس در بیمارستان بستری شدند. محله لاتینتبار پاریس ویران شده بود و همدردی عمومی با دانشجویان که از قبل قابل توجه بود، افزایش یافت.
اعتصابات عمومی
در این نقطه بود که آنچه به عنوان یک جنبش اعتراضی مبتنی بر دانشگاه برای اصلاحات آموزشی آغاز شده بود، کل فرانسه را فرا گرفت. آرزوهای خود دانشجویان با سرعت بیشتری رشد کردند زیرا به نظر میرسید موفقیت جنبش آنها فرصتهای جدیدی را برای تغییرات رادیکال، از جمله برچیدن ساختارهای سیاسی اقتدارگرا و دموکراتیزه کردن نهادهای اجتماعی و فرهنگی از آموزش گرفته تا رسانههای خبری و فراتر از آن باز میکرد. چند روز بعد شاهد بزرگترین اعتصاب عمومی گربههای وحشی در تاریخ فرانسه بودیم، زیرا میلیونها کارگر برای حمایت از دانشجویان و همچنین برای طرح مطالبات خود به خیابانها ریختند. در طول اعتصاب، تعداد زیادی کارخانه – از جمله کارخانههای خودروساز فرانسوی رنو – توسط کارگران تصرف شد.
همچنین بخوانید…
گزارش تصویری/ اعتراضات می 1968 فرانسه
ترور نافرجام شارل دوگل رهبر مقاومت فرانسه برابر آلمان نازی
دولت فرانسه به شدت متزلزل شده بود، اما توانست از بحران عبور کند. دوگل به پاریس بازگشت تا در 30 می یک سخنرانی رادیویی دراماتیکی ارائه دهد که در آن شبح تسلط کمونیستها را مطرح کرد. اما در واقعیت، حزب کمونیست فرانسه مدتها پیش رویای تصرف انقلابی قدرت را کنار گذاشته بود و در عوض نقش محدودی در نظم سیاسی فرانسه به عهده داشت. در واقع، کمونیستها در ابتدا با دانشجویان معترض مخالفت کردند و حتی آنها را مورد تمسخر قرار دادند. سه روز قبل از سخنرانی دوگل، کمونیستها بر سر توافقنامه گرنل مذاکره کردند که بر اساس آن کارگران افزایش قابل توجهی دستمزد و شرایط کاری بهتر دریافت خواهند کرد. کارگران با عصبانیت توافقات را رد کردند و اعتصابات ادامه یافت.
دوگل در یکی از شاهکارهای سیاسی علامت تجاری خود نیز از آدرس خود استفاده کرد تا اعلام کند که مجلس ملی را منحل خواهد کرد و انتخابات جدیدی را برای 23 ژوئن برگزار خواهد کرد، با این فرض که مردم فرانسه به درستی آماده بازگشت به ثبات هستند. او همچنین تلویحا تهدید کرد که اگر نیروهای «ارعاب» و «استبداد» عقب نشینی نکنند، از ارتش برای برقراری نظم استفاده خواهد کرد. در همین حال، صدها هزار نفر در سراسر کشور در تظاهرات متقابل در حمایت از دوگل راهپیمایی کردند. اگرچه اعتصابات و تظاهرات دانشجویی تا ژوئن ادامه یافت، جنبش دانشجویی به تدریج شتاب خود را از دست داد و حزب دوگل به پیروزی چشمگیری دست یافت. با این حال، ده ماه بعد، بازی مشابهی توسط دوگل – رفراندوم ملی در مورد سازماندهی مجدد منطقه ای و اصلاح سنا – با شکست مواجه شد و کار سیاسی ژنرال به پایانی ناگهانی و شرم آور رسید.
میراث جنبش می 1968 پاریس برای جهان
برای دههها، مورخان در فرانسه و جاهای دیگر درباره اهمیت سیاسی درازمدت می 1968 بحث میکردند. ظاهراً “هیچ اتفاقی نیفتاده است.”
به عقیده دیگران، شورش می علیرغم روکش رادیکال خود، به طور پنهانی ایستگاهی در مسیر فرانسه به سمت مرحله کارآمدتر پسا فوردیستی مدرنیزاسیون سرمایه داری بود. با این حال، هر دوی این گزارشها بسیار بدبینانه هستند و منعکسکننده سرخوردگی دانشمندان مارکسیست هستند که برای آنها هر نتیجهای به جز انقلاب کامل غیرقابل قبول است.
پس از جنبش ماه می 1968 پاریس، جامعه فرانسه دستخوش تغییراتی شد، اگرچه تغییراتی که رخ داد بدون شک بیشتر از آن چیزی بود که دانشجویان ستیزه جو می خواستند. شورش ماه می 1968 دگرگونی «زندگی روزمره» را آغاز کرد – عبارتی که برای درک پیامدهای فرهنگی-سیاسی 1968، چه در فرانسه و چه در جاهای دیگر، حیاتی است. نقد زندگی روزمره که به عنوان رویکردی به نقد اجتماعی توسط هانری لوفور، فیلسوف مارکسیست فرانسوی در طول دهههای 1940 و 1950 تلقی شد، فعالان را تشویق کرد که توجه خود را بر موضوعات و نگرانیهای کیفی مختلفی متمرکز کنند که از جهتگیری باریک اقتصادی مارکسیسم ارتدکس فراتر میرفت. در حالی که کمونیستهای فرانسوی همچنان تصور میکردند که محل کار همچنان یک مکان منحصربهفرد برای تسلط طبقاتی است، «شصت و هشتیها» به دنبال آشکار کردن اشکال جدید اجبار ایدئولوژیک و کنترل اجتماعی بودند. آنها متوجه شدند که با ظهور جامعه مصرفی، دامنه کالایی شدن از محل کار فراتر رفته و تقریباً همه جنبههای زندگی اجتماعی را در بر گرفته است.
جنبش می 1968 پاریس، شورش دانشجویی که در حومه پاریس آغاز و خیلی زود به اعتصابات عمومی حدود 10 میلیون کارگر منجر شد. اعتراضات چنان جدی بود که در اواخر ماه می، رئیس جمهور وقت فرانسه، شارل دوگل، به طور مخفیانه در بادن-بادن، آلمان غربی، با ژنرال ژاک ماسو، فرمانده نیروهای اشغالگر فرانسوی، ملاقات کرد تا از حمایت ماسو در صورت تسلیم شدن نیروهایش اطمینان حاصل کند. “باید پاریس را از دست انقلابیون پس گرفت.”
نظر اندیشمندان در خصوص جنبش می 1968 پاریس
ریمون آرون فیلسوف سرشناس فرانسوی به اعتراضات دانشجویی انتقاد داشت؛ اما از سوی دیگر، او نیز به دولت وقت فرانسه انتقاد میکرد که نتوانسته بود آرزوهای یک جامعه کامل را پیشبینی کند. ریمون آرون، همکلاسی ژان-پل سارتر در اواخر دهه 1920 در مدرسه عالی نرمال (École normale supérieure) بود. آرون در ژوئن 1940 به ارتش آزاد فرانسه پیوست و با شارل دوگل در لندن همکاری کرد. آرون و سارتر اغلب در مخالفتهای فلسفی با یکدیگر قرار میگرفتند. سارتر به عنوان یک روشنفکر متعهد و سیاسی در سمت چپ شناخته میشد، در حالی که آرون فیلسوفی بود از جناح راست که ترجیح میداد از فاصلهای منطقی به رویدادها نگاه کند. با اینکه آرون در پیشبینی مسیر اروپا شرقی در دهههای 1950 تا 1980 دقیقتر از سارتر عمل کرده بود، اما در میان روشنفکران فرانسوی این گفته رایج بود که «بهتر است با سارتر اشتباه کرد تا با آرون درست بود». سارتر فردی هیجانانگیزتر بود، او جاذبهای خاص برای نسلهای مختلف از اندیشمندان داشت و برق عصبانیت در چهرهاش همیشه خود را نشان میداد، در حالی که آرون آرامش یک انسانشناسی بدبینانه داشت.
امروز، با این حال، واضح است که تحلیل دقیق و آرام ریمون آرون از رویدادهای مه 1968 پاریس بهترین نقطه ورود به نقد میراث 1968 پاریس است. بسیاری همانند آرون معتقدند که می 1968 پاریس و میراث آن هنوز یافت نشدنی است و حتی پنجاه سال بعد هم نمیتوان آن را تعریف کرد.