فهرست مطالب
جنگ در اوکراین به شدت ادامه دارد و سیل آوارگان به سوی مرز لهستان بیتوقف به نظر میرسد.
مرزی که روزگاری براساس تنفر دو ملت از یکدیگر و کشتارهای وحشتناک ساخته شد. امروز اما گویا هر دو ملت در حال فراموشی نفرت تاریخی خود هستند.
در این مقاله که به قلم زبیگنیف ووینوسکی استاد تاریخ دانشگاه روهامپتون لندن نوشته شده است نگاهی میکنیم به تاریخچه این مرز و روابط مردم اوکراین و لهستان.
سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن
نمود سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن در بسیاری از فرهنگها یافت میشود.
مثل معروفی است که به فیلیپ دوم مقدونی پدر اسکندر مقدونی نسبت داده شده و پس از او توسط ژولیوس سزار و ناپلئون بناپارت به عنوان یک استراتژی مورد استفاده بوده و البته موارد استفاده این استراتژی در طول تاریخ بسیار است.
این استراتژی عبارت است از بهدستآوری یا نگهداری قدرت (سیاسی و اجتماعی) از راه شکستن یا تجزیه یک قدرت متمرکز به بخشهای کوچکتری که هر یک از این بخشهای کوچکتر به تنهایی قدرت کمتری از اجراکنندهٔ این استراتژی را دارند.
در جهان امروز، این استراتژی بیشتر به شکل برچسبزنی بر روی اقشار مردم و سپس جداسازی یا تقسیمبندی آنان با عناوین است.
همچنین این اصل میتواند بهصورت دودستهکردن مردم بهوسیله رفتار دوگانه حکومت باشد.
بدین صورت اجراکننده استراتژی، حتی اگر بتواند بخش کوچکی از جامعه را مقابل بخش بزرگی از آن قرار دهد، قدرت را تحت کنترل خود حفظ خواهد کرد.
تفرقه بینداز و حکومت کن مسکو
حمایت روزافزون از پناهندگان اوکراینی در لهستان نشان میدهد که این دو کشور توانستهاند بر دههها نفرت متقابل که به روسیه اجازه میداد تا با سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن غلبه کنند.
جنگ جهانی دوم موجب خشونتهای قومی گسترده در ناحیهای شد که امروز مرز لهستان-اوکراین را مشخص میکند.
هجوم آلمانها به لهستان و سپس شوروی در سال ۱۹۴۱ میلادی موجب پاکسازی یهودیان و قحطی گسترده مردمان اسلاو ساکن اوکراین شد.
در دهه ۱۹۳۰ میلادی دولت لهستان سیاست همگونسازی را بر علیه اقلیت اوکراینی ساکن در لهستان اعمال میداشت.
با فروپاشی دولت لهستان در جنگ جهانی راستگرایان اوکراینی در تلافی رفتارهای پیشین دهها هزار لهستانی را سلاخی کردند. پارتیزانهای لهستانی هم دست به مقابله به مثل زدند و اوکراینیهای زیادی را کشتند. با پایان جنگ جهانی دوم رهبران شوروی برای سرکوب مقاومتها در برابر کمونیسم لهستانیها را از غرب اوکراین و اوکراینیها را از شرق لهستان تبعید کردند. بدین ترتیب بود که هیتلر و استالین به اسم اداره و نظم این سرزمین مرزی چند فرهنگی را نابود نمودند.
رهبران کمونیست اروپای شرقی پس از جنگ جهانی دوم هم این اختلاف میان لهستان و اوکراین را حفظ کردند. همچنان که پوتین اکنون اصرار دارد اوکراین باید در حوزه نفوذ روسیه باقی بماند رهبران شوروی نیز تاریخی را ساختند که در آن روسیه همواره از اوکراین در برابرهجوم لهستان محافظت کرده است. کلیشههای بیگانههراسی ساخته میشد تا اوکراینیها را از نفوذ مضر خارجیها در امان دارد. هنگامی که فعالان جنبش همبستگی لهستان در دهه ۱۹۸۰ بعضی جزوهها را به غرب اوکراین قاچاق کردند مقامات محلی مردم را در جلساتی شرکت میدادند که در آن از لهستانیهای احمق و نژاد هولیگانها صحبت میشد. گردشگران لهستانی هم که به شهر لویو در اوکراین میآمدند وقتی به مردم شهر میگفتند این شهر در اصل لهستانی است بر این بدبینی مردم اوکراین میافزودند.
در آن سوی مرز هم لهستانیها نسبت به اوکراینیها بی تفاوت یا دشمن بودند. ورشو تمایلی به همکاری فرهنگی نزدیک با کیف نداشت. در سال ۱۹۶۰ میلادی هنگامی که نشریات شوروی کارزاری را بر علیه ناسیونالیسم ضدشوروی به راه انداختند سفیر لهستان در مسکو نسبت به تقویت روابط میان لهستان و اوکراین بدون جلب موافقت صریح مسکو اخطار داد.
مسکو در سیاست توسعهطلبانه خود همچنان بر بیگانههراسی تاکید میکند. براساس گفتههای وزیر خارجه سابق لهستان، وادیسواو سیکورسکی، پوتین در سال ۲۰۰۸ تلاش کرد تا رهبران لهستان را متقاعد نماید که اوکراین کشوری مصنوعی است و ورشو میتواند آن قسمتهایی از لهستان که اکنون جزوی از خاک اوکراین هست را پس بگیرد. رسانههای روس امروزه همچنان از ترس هجوم لهستان به عنوان بهانهای برای توجیه جنگ در اوکراین استفاده میکنند. در مارس ۲۰۲۲ میلادی یک نشریه روسی لهستان را کفتاری دانست که آماده جشن گرفتن با جنازه اوکراین است.
مطالب مرتبط…
مرگ ژوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی
کشتار کاتین؛ دستور استالین برای قتل عام افسران لهستانی
همه رهبران اتحاد جماهیر شوروی/ از لنین تا گورباچف
شسکت سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن پوتین
تاریخ معاصر نشان میدهد که اوکراین و لهستان در برابر این تلاش روسیه برای احیای خصومتهای قدیمی مقاومت کردهاند.
با وجود نظارتهای دقیقی که صورت میگرفت روابط میان جمهوریهای شوروی و لهستان پس از مرگ استالین برقرار شد.
لهستان یک جمهوری اقماری شوروی باقی ماند اما رهبران آن سانسور را کاهش دادند و راه ملی به سوی سوسیالیسم را پیش گرفتند.
برای تاریخنگاران و نویسندگان اوکراینی، لهستان فرصتی برای پرداختن به موضوعاتی فراهم میکرد که در جماهیر شوروی تابو بودند.
مجلاتی در لهستان منتشر میشدند که میشد در اوکراین هم به آن دسترسی داشت و در آن از سرکوب استالینیستی روشنفکران اوکراینی صحبت میشد. موسسات انتشاراتی لهستانی با روشنفکران اوکراینی که در کشور خودشان با سرکوب مواجه بودند همکاری میکردند. شاعر اوکراینی، لینا کوستنکو که در دهه ۱۹۶۰ میلادی تا حداکثر محدودیتها کار میکرد وقتی دوران سرکوب برژنف فرارسید چاپ آثار خود را به لهستان منتقل کرد.
مناطقی که امروز شاهد هجوم پناهجویان اوکراینی هستند محل برخی از موفقترین تلاشها برای گسترش همکاری و ارتباط همسایگان اروپایی بوده است. در غرب اوکراین و شرق لهستان مدیران کارخانهها و معلمان جهت بهبود اقتصاد و آموزش محلی ارتباط بینمرزی برقرار کردهاند. مبادلات مرزی که در آن لهستانیها و اوکراینیها نمایشها و کنسرتهایی را در شهرهای یکدیگر اجرا میکردند تا به احیای حیات فرهنگی نواحی فراموش شده امپراتوری شوروی کمک کنند.
افرادی که از لهستان به اوکراین میرفتند نشریات غیرقانونی که در آن به روسیسازی یا نقض حقوق بشر اشاره شده بود را قاچاق میکردند. ناراضیان لهستانی در زمان دولت کمونیستی حاکمیت اوکراین بر سرزمینهایی که پیشتر جزوی از لهستان بود را به رسمیت شناختند، از استقلال اوکراین حمایت کردند و گفتند که مرزهای آینده میان لهستان و اوکراین باید به راحتی قابل عبور باشد.
سیاست امروزی لهستان نیز بر همین اصول استوار است و هرگونه ادعایی بر خاک اوکراین را قویا رد میکند.
ایده اروپایی اوکراینیها و لهستانیها را به یکدیگر نزدیکتر کرده است.
جامعه مدنی پر جنب و جوش اوکراین در قرن بیست و یک میلادی براساس دیدگاهی ایدهآل از دموکراسی و رفاه اروپایی شکل گرفت، هرچند که خاطراتی از سواستفادههای جدی از قدرت در زمان جماهیر شوروی در آن باقی است.
از سال ۲۰۱۴ میلادی اوکراین روابط نزدیک اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با همسایگان خود در اتحادیه اروپا برقرار کرده است.
پیش از فوریه ۲۰۲۲ میلادی بیش از یک میلیون اوکراینی در لهستان کار و زندگی میکردند. مبارزه مسلحانه اوکراین برای آنکه جزوی از اروپا باقی بماند و ورود پناهجویان اوکراینی اکنون جامعه مدنی لهستان را در مقیاسی بی سابقه بسیج کرده است.
پوتین به دنبال نظام سیاسی بر اساس تقسیمات قومی بود اما تهاجم او به اوکراین تنها باعث شد که تصور جامعه اروپایی در آینده بدون اوکراین سختتر شود.