فهرست مطالب
بحران موشکی کوبا در سال 1962 تنها زمانی نبود که ممکن بود جنگ سرد بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی را تقریباً داغ کند.
به گزارش ره آورد نیوز، جنگ سرد به دورهای از تنش و کشمکش بین اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش که به بلوک شرق موسوم بود و از طرف دیگر ایالات متحده آمریکا و متحدانش که به بلوک غرب معروف بود گفته میشود.
به طور کلی دوره زمانی جنگ سرد پس از سیاستهای اعمال شده متفقین بعد از پایان جنگ جهانی دوم شروع شد و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 پایان یافت.
در دوره جنگ سرد اتفاقات مهمی رخ داد که امکان شروع یک جنگ بینالملل و شاید اتمی بین دو ابرقدرت آن روزها یعنی اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا را میداد.
شاید مهمترین رخداد در این چندین سال بحران موشکی کوبا بود که شروع یک جنگ اتمی را بیش از پیش نزدیک کرده بود؛ اما اتفاقات دیگری نیز رخ داد که در تاریخ کمتر به آنها اشاره شده است؛ اتفاقاتی که کم از بحران موشکی کوبا نداشت.
این اتفاقات ممکن بود جرقهی یک جنگ بین الملل دیگر را بزند؛ ما به 5 مورد از این اتفاقات اشاره میکنیم…
رخدادهایی که ممکن بود جنگ سرد را داغ کند
1. یک حادثه در هواپیمای جاسوسی U-2
در 27 اکتبر 1962، درست زمانی که بحران موشکی کوبا در حال رسیدن به نقطه جوش خود بود، یک هواپیمای جاسوسی U-2 آمریکایی از آلاسکا در مسیر یک ماموریت شناسایی معمولی در نزدیکی قطب شمال به پرواز درآمد.
خلبان چارلز مولتسبی (Charles Maultsby) قرار بود از ناوبری آسمانی برای یافتن راه خود استفاده کند، اما در نیمه راه، منظره او از آسمان شب به طور ناامیدکننده ای توسط درخشش شفق قطبی یا «نورهای شمالی» پوشیده شد.
مولتسبی بدون هیچ نشانگر بصری که او را راهنمایی کند، به زودی از مسیر خود دور شد و ناخواسته از مرز اتحاد جماهیر شوروی عبور کرد.
مطالب مرتبط…
همه رهبران اتحاد جماهیر شوروی/ از لنین تا گورباچف
از آنجایی که وضعیت در کوبا همچنان بر لبه چاقو بود، انحراف تصادفی مولتسبی احتمالاً پیامدهای فاجعهباری را به همراه داشت.
شوروی که نگران بود U-2 یک بمب افکن اتمی باشد، چندین جت جنگنده میگ را به مسیری فرستاد تا هواپیمای متجاوز را نابود کند.
نیروی هوایی آمریکا نیز برای حمایت از هواپیمای جاسوسی خود دو جنگنده F-102 مجهز به موشکهای کلاهک هستهای به پرواز در آورد.
هرگونه رویارویی بین دو گروه هواپیما میتوانست به طور بالقوه به جنگی همه جانبه ختم شود، اما مولتسبی موفق شد U-2 خود را – که مدتها بود سوختش تمام شده بود – قبل از اینکه بتواند رهگیری شود، از حریم هوایی شوروی خارج کند.
پرزیدنت جان اف کندی و نیکیتا خروشچف رهبر شوروی پس از جلوگیری از فاجعه در دو جبهه، روز بعد راه حلی مسالمت آمیز برای بحران موشکی کوبا پیدا کردند.
2. حادثه زیردریایی B-59
در همان روز، یک حادثه جزئی در یک زیردریایی شوروی ممکن بود به عنوان نزدیکترین حادثه جهان به جنگ هستهای باشد.
در 27 اکتبر 1962، در اوج بحران موشکی کوبا، ناوشکن آمریکایی یو اس اس بیل شروع به پرتاب موشک های عمقی بر روی زیردریایی اتمی شوروی B-59 کرد که در نزدیکی خط محاصره ایالات متحده در اطراف کوبا کمین کرده بود.
این اتفاق، با شلیکهای هشدار دهندهای از سوی آمریکا همراه بود که قصد داشتند B-59 را برای رفتن به سطح زمین وادار کنند، اما کاپیتان زیردریایی آنها را با مواد منفجره واقعی اشتباه گرفت.
کاپیتان که متقاعد شده بود شاهد شروع جنگ جهانی سوم است، با عصبانیت به افرادش دستور داد تا اژدرهای مجهز به کلاهک هستهای را مسلح کرده و برای حمله آماده شوند.
در این بین اختلاف بین کاپیتان زیردریایی و فرمانده دوم B59 منجر به عدم شلیک از سوی شوروی شد.
کاپیتان شوروی موافق بود، اما واسیلی آرکیپوف، فرمانده دوم B-59، از دادن رضایت خودداری کرد.
پس از آرام کردن کاپیتان، آرکیپوف با خونسردی افسران همکار خود را متقاعد کرد که B-59 را به سطح زمین بیاورند و از مسکو دستورات جدیدی درخواست کنند.
این زیردریایی در نهایت بدون حادثه به روسیه بازگشت، اما بیش از 40 سال طول کشید تا سرانجام گزارش کاملی از تصمیم نجات بخش آرکیپوف به دست آمد.
3. نقص کامپیوتری NORAD 1979
در اواخر دهه 1970، هم ایالات متحده آمریکا و هم شوروی برای شناسایی حملات هستهای احتمالی به سیستمهای کامپیوتری متکی بودند.
اما در حالی که فناوری جدید پیچیدهتر بود، با مجموعهای از خطرات به شکل هشدارهای کاذب و اشکالات همراه بود.
شاید معروف ترین این خطاها در فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی کلرادو یا NORAD رخ داده است.
در صبح روز 9 نوامبر 1979، تکنسینهای این سایت هشدار فوری دریافت کردند مبنی بر اینکه شوروی رگبار موشکی را به سمت آمریکای شمالی پرتاب کرده است.
برنامه دفاع هوایی ایالات متحده که متقاعد شده بود یک حمله هستهای قریب الوقوع است، 10 هواپیمای جنگنده رهگیر را به پرواز در آورد، که به “هواپیمای روز قیامت” مشهور شد.
پس از اینکه NORAD به دادههای ماهوارهای خود مراجعه کرد و متوجه شد که هشدار هستهای چیزی بیش از یک هشدار نادرست نبود، وحشت به زودی فروکش کرد.
پس از بازرسی بیشتر، آنها متوجه شدند که یک تکنسین به طور تصادفی برنامه آموزشی شبیه سازی حمله شوروی به ایالات متحده را اجرا کرده است.
این حادثه موجی از شوک را در جامعه بینالملل ایجاد کرد – رهبر شوروی، لئونید برژنف، حتی نامهای به رئیسجمهور جیمی کارتر نوشت و به “خطر عظیم” ناشی از این خطا اشاره کرد – اما این آخرین باری نبود که یک مشکل کامپیوتری منجر به ترس هستهای شد.
خرابی تراشههای کامپیوتری بعداً منجر به سه هشدار نادرست دیگر در NORAD در سال بعد شد.
4. هشدار نادرست هسته ای 1983
در 26 سپتامبر 1983، سرهنگ دوم استانیسلاو پتروف فرماندهی سرپوخوف-15 را برعهده داشت، پناهگاهی که در آن شوروی سیستمهای شناسایی مبتنی بر ماهواره خود را زیر نظر داشت.
اندکی پس از نیمه شب، زنگ خطری به صدا درآمد که نشان میداد ایالات متحده پنج موشک بالستیک قاره پیما یا ICBM را به سمت روسیه شلیک کرده است.
این هشدار یک هشدار نادرست بود – یکی از ماهوارهها درخشش نور خورشید از ابرهای نزدیک مونتانا را به عنوان پرتاب موشک به اشتباه تعبیر کرده بود – اما برای شوروی به نظر میرسید که ایالات متحده یک جنگ هستهای را آغاز کرده است.
پروتکل از Serpukhov-15 خواست که هرگونه نشانهای از پرتاب موشک را به فرماندهی عالی شوروی گزارش کند، اما پتروف تصور میکرد که هشدار اشتباهی رخ داده است.
او میدانست که سیستم ماهوارهای جدید مستعد اشتباه است، و همچنین استدلال میکرد که هر حمله هستهای توسط آمریکاییها به شکل صدها موشک خواهد بود، نه فقط پنج موشک.
تنها چند دقیقه مانده به تصمیم گیری، پتروف تصمیم گرفت که این هشدارها را نادیده بگیرد و پرتاب را به عنوان یک هشدار نادرست گزارش کرد.
تصمیم پتروف حرکتی بود از هولوکاست هستهای جلوگیری کرد.
این حادثه تا پایان جنگ سرد محرمانه باقی ماند، اما پتروف بعداً چندین جایزه بشردوستانه را به خاطر اقدامات خارقالعادهاش دریافت کرد و حتی از سوی سازمان ملل مورد تجلیل قرار گرفت.
5. مانور نظامی The Able Archer 83
اگرچه در آن زمان به طور گستردهای شناخته شده نبود، اسناد دولتی از طبقه بندی خارج شده از آن زمان نشان داده است که مانور نظامی ناتو در نوامبر 1983 تقریباً شاهد برخورد ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی بود.
منبع این سوء تفاهم، تمرینی بود که به عنوان Able Archer 83 شناخته میشد، که قرار بود شبیهسازی کند که چگونه یک حمله متعارف به اروپا توسط اتحاد جماهیر شوروی میتواند در نهایت با حمله هستهای ایالات متحده مواجه شود.
چنین شبیهسازیهایی در طول جنگ سرد غیرمعمول نبودند، اما ماموریت Able Archer هم از نظر دامنه و هم از نظر واقعگرایی با پروتکل معمول متفاوت بود.
در آمادهسازی برای بازی جنگی، ایالات متحده ۱۹ هزار سرباز را به اروپا فرستاد، وضعیت هشدار خود را به DEFCON 1 تغییر داد و دستورات خاصی را به مکانهای جایگزین منتقل کرد؛ همه اقداماتی که معمولاً فقط در زمان جنگ انجام میشوند.
برای شوروی، این مانورها کاملاً با پیشبینیهای خودشان در مورد چگونگی چیدمان میز حمله هستهای آمریکاییها مطابقت داشت.
در حالی که آنها میدانستند یک مانور جنگی در حال انجام است، آنها همچنین مراقب بودند که این میتواند یک حقه برای سرپوش گذاشتن بر آمادگی برای یک حمله واقعی باشد.
بدون اینکه آمریکاییها بدانند، شوروی به زودی به حالت آماده باش درآمده و زرادخانه هسته ای خود را آماده کرده و برخی از واحدها در آلمان شرقی و لهستان و حتی جتهای جنگنده خود را برای برخاستن آماده کرد.
اتحاد جماهیر شوروی تا 11 نوامبر، یعنی زمانی که مانور نظامی Able Archer به پایان رسید، در حالت آماده باش بودند.
بعداً ناتو و ایالات متحده متوجه شدند که شبیه سازی واقع بینانه آنها از جنگ جهانی سوم تقریباً به واقعیت منجر شده است.