فهرست مطالب
تاثیر شگفت انگیز توهم توطئه بر مردم/ کره شمالی چگونه دشمن همیشگی دارد؟
برای نزدیک به هفت دهه، خاندان کیم به مردم کره شمالی می گویند ایالات متحده یک ابرقدرت قاتل است و تنها شانس آنها برای بقا آمادگی در سطح هسته ای برای حمله احتمالی آمریکاییها است.
به گزارش ره آورد نیوز، سیاست توهم توطئه یا پارانویای بیپایان باعث صرف هزینههای هنگفت برای ساخت سلاحهای هستهای و موشکهای دوربرد شده، و از سوی دیگر نقض وحشتناک حقوق بشر را توجیه کرده و بسیاری از مردم را در فقر و گرسنگی نگه داشته است.
همانطور که در این دههها دیدهایم، این استراتژی «شیطان نشان دادن آمریکاییها» بسیار خوب عمل کرده است. کره شمالی با اختلاف طولانی ترین دولت توتالیتر و تنها قدرت موروثی استالینیستی است. دو نسل از دیکتاتورها به نام کیم تا زمانی که به مرگ طبیعی مردند، قدرت مطلق را در اختیار داشتند. رهبر کنونی، کیم جونگ اون که فقط 40 سال سن دارد اکنون برای سومین دوره سلطنت خود آماده میشود.
ره آورد نیوز را در اینستاگرام دنبال کنید…
کیم جونگ اون رئیس جمهور دونالد ترامپ را به یک دیدار رودررو بی سابقه دعوت کرد و ترامپ بلافاصله این دیدار را پذیرفت؛
برخی کارشناسان می گویند تهدید ترامپ به «نابودی کامل» کره شمالی – بخشی از سیاست «فشار حداکثری» او – کیم جونگ اون را مجبور کرده بود تن به این چرخش در سیاست خود بدهد. البته همانظور که مشخص بود و هست بعید به نظر می رسید این دیدار جوهر استبدادی کره شمالی را تغییر دهد.
تولد کره شمالی با یک دروغ بزرگ
مانند همه دیکتاتوریها، سلسله کیم در کره شمالی برای بقا به یک دشمن نیاز دارد – یک بازیگر شرور بیرونی که مسئول بسیاری از ناکامیها و ظلمهای رژیم باشد، که از کمبود دارو تا قطع برق منظم، از گرسنگی مزمن تا اردوگاههای بردهداری برای دشمنان سیاسی را شامل میشود.
برای خانواده کیم، هیچ شکی وجود نداشته است که این دشمن چه کسی باید باشد. این ایالات متحده آمریکا است که کره شمالی را در طول جنگ کره (1950-1953) نابود کرد. این را کسی جز کیم ایل سونگ، مستبد و بنیانگذار کشور کره شمالی، که به عنوان رهبر بزرگ نیز شناخته می شود، به وضوح توضیح داده است.
«[مردم ما] خوی ضد ایالات متحده آمریکای قویی دارند. او در سال 1972 به خبرنگاران آمریکایی گفت: «از آنجایی که اوضاع متشنج است، ما نمیتوانیم به افزایش آمادگی برای جنگ ادامه دهیم. ما این را پنهان نمی کنیم. چه کسی می تواند تضمین کند که امپریالیست های آمریکا دوباره به این کشور حمله نخواهند کرد؟ آنچه در آماده سازی ما بسیار مهم است این است که به همه مردم آموزش دهیم که ما از امپریالیسم ایالات متحده آمریکا متنفر هستیم.
از زمان جنگ کره، رژیم کیم به مردمش دروغ می گوید؛ دروغ می گوید در رابطه با اینکه چه کسی به چه کسی حمله کرد و اینکه چه کسی پیروز جنگ بود نیز دروغ می گوید.
شروع جنگ کره
در واقع، کیم ایل سونگ جنگ را در تابستان 1950 با حمایت ژوزف استالین دیکتاتور اتحاد جماهیر شوروی آغاز کرد. برای چند هفته، ارتش شمال به پیشرفت های خیره کننده ای دست یافت و بیشتر کره جنوبی را اشغال کرد و کیم ایل سونگ را مانند یک نابغه نظامی جلوه داد.
اما ائتلاف سازمان ملل متحد به رهبری ارتش ایالات متحده آمریکا و کره جنوبی (به همراه سربازان استرالیا، بریتانیا، تایلند و 12 کشور دیگر)، به زودی و در چشم بر هم زدنی رهبر کبیر کره شمالی را در قامت یک بازنده نشان داد؛ در این بین بیشتر ارتش کره شمالی نابود شد و کل کره شمالی به اشغال نیروهای ائتلاف درآمد و کیم ایل سونگ را مجبور کرد در پناهگاهی در نزدیکی مرز چین پناه بگیرد. دولت کره شمالی عملاً از هم فروپاشید تا اینکه صدها هزار نیروی کمونیست چینی به داخل کره سرازیر شدند و نیروهای سازمان ملل را به جنوب عقب راندند.
این جنگ به یک بن بست کامل رسید و هیچ کدام از دو طرف نتوانستند نیروی خود را تحمیل کنند، با کشته شدن حدود یک میلیون و 200 هزار سرباز ، از جمله بیش از 33000 آمریکایی و 217000 کره جنوبی جنگ کره به پایان رسید و کره شمالی از ویرانهی بجامانده از جنگ متولد شد.
کره شمالی همیشه تحت حکومت رژیم توتالیتر کیم نبوده است. توانمندسازان خارجی و نزاع های داخلی منطقه را به طور کامل در بیش از 100 سال گذشته تغییر داده، و یک پادشاهی صلح آمیز را به دیکتاتوری ظالمی که امروز می شناسیم تبدیل کرده است.
در داخل کره شمالی، نتیجه ناگوار جنگ برای مردم کره شمالی توسط کیم ایل سونگ مصادره به مطلوب شد و در آن عنوان شد که کره جنوبی و ایالات متحده یواشکی جنگ را آغاز کردند و نبوغ نظامی کیم ایل سونگ باعث شد کره شمالی برنده جنگ باشد.
نسل کشی آمریکا در جنگ کره
با این حال، کره شمالی در مورد همه جنبه های درگیری کره دروغ نمی گوید. داستان واقعی و وحشتناکی در مورد نقش ارتش ایالات متحده در طول جنگ وجود دارد که از ادعاهای خانواده کیم مبنی بر اینکه ایالات متحده واقعاً یک تهدید نسل کشی است حمایت می کند.
در یک کمپین هوایی که اکثر آمریکایی ها هرگز توجه زیادی به آن نکردند، چه در طول جنگ و چه پس از آن، نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا به طور گسترده و پیوسته کره شمالی را برای نزدیک به سه سال بمباران کرد – ابتدا با مواد منفجره معمولی برای منفجر کردن شهرها، شهرک ها و روستاها، سپس با ناپالم برای سوزاندن آوار.
دین راسک، یکی از حامیان بانفوذ دخالت آمریکا در جنگ کره و وزیر امور خارجه در طول جنگ ویتنام، میگوید: «ما با سلاحهای متعارف هر چیزی را که در کره شمالی حرکت میکرد، بمباران میکردیم، هر آجر که روی آجری ایستاده بود».
شهرهای سرتاسر کره شمالی چنان با خاک یکسان شدند که نیروی هوایی آمریکا از «کمبود اهداف استراتژیک» شکایت کرد. فرمانده آمریکایی، سرلشکر امت “رزی” اودانل، “اثرات ویرانگر” کار خود را توضیح داد: “ما آماده بیرون آمدیم تا شهرهای کره شمالی را به آتش بکشیم، پتانسیل صنعتی آنها را کاملاً از بین ببریم، و افزایش دهیم. سیستم حمل و نقل آنها خراب است. همه این کارها انجام شده است.»
اودانل این ارزیابی را تنها پنج ماه پس از جنگ انجام داد. آمریکاییها به یافتن اهداف خود – از مردان سوار بر الاغ گرفته تا سدهای آبیاری – برای دو سال و نیم دیگر ادامه دادند. مطالعه شوروی پس از جنگ در مورد آسیب بمب های آمریکایی نشان داد که 85 درصد از تمام سازه ها در کره شمالی ویران شده است. در حالی که کره شمالی هرگز آمار رسمی از غیرنظامیان کشته شده در این بمباران را منتشر نکرده است، جمعیت رسمی این کشور در طول جنگ به میزان 14 درصد کاهش یافت. (حدود یک میلیون 400 هزار نفر)
ژنرال کورتیس ای. لی می، رئیس فرماندهی استراتژیک هوایی در طول جنگ کره، حدس میزد که بمب های آمریکایی حتی بیشتر کشته برجای گذاشته باشد.
او گفت: «در طول یک دوره سه ساله یا بیشتر، ما 20 درصد از جمعیت [1.9 میلیون نفر] را کشتیم. در آغاز جنگ، لمی از کارفرمایان خود خواسته بود که با استفاده از بمباران گسترده برای کشتن سریع و تعداد زیاد غیرنظامیان، کره شمالی را مجبور به تسلیم فوری کنند. لی می گفت، اما سیاستمداران واشنگتن این را “بیش از حد وحشتناک” می دانستند، بنابراین آنها از بمباران گسترده برای کشتن غیرنظامیان به آرامی و در تعداد زیاد استفاده کردند.
علیرغم تمام مرگ و میرهایی که توسط نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در جنگ کره بر جای ماند، کیم ایل سونگ پس از پایان جنگ توانست قدرت سیاسی را حفظ کند. در واقع، ویرانی به او کمک کرد تا خود را به عنوان رهبر پدرانه مردم آسیب دیده معرفی کند. او به مرکزی تبدیل شد که شمال می توانست حول آن بازسازی و جهت پیدا کند.
از آن زمان، خاندان کیم روایت مبتنی بر واقعیت بمباران آمریکایی را به عنوان نوعی داستان ترسناک قبل از خواب برای هر نسل جدید در کره شمالی تعریف میکند.
این موضوع یک خدمت ملت سازی را انجام می دهد که برای دیکتاتوری ضروری است: ترس را القا می کند. نفرت را دامن می زند. این به مردم کره شمالی یادآوری می کند که آمریکایی ها مادربزرگ ها و پدربزرگ های آنها را کشتهاند.
مهمتر از همه، از دیدگاه خانواده کیم، این تصور توهم توطئه یا پارانوئیدی را تقویت می کند که فقط یک کشور نظامی شده – که توسط یک مرد قوی در خانواده کیم اداره می شود و مجهز به موشک های قاره پیما با کلاهک هسته ای است – می تواند از بازگشت دوباره آمریکایی ها جلوگیری کند.
مطالب مرتبط…