فهرست مطالب
کره شمالی که تحت سیطرهی کمونیستها بود در سال 1950 میلادی با تایید ژوزف استالین و وعده حمایت از چین به کره جنوبی حمله و جنگ کره آغاز شد.
به گزارش ره آورد نیوز، جنگ کره (1950-1953) اولین درگیری مسلحانه دوران جنگ سرد بود. در این بین مورخان توافق دارند که کره شمالی کمونیست در سال 1950 بدون تأیید ژوزف استالین، رهبر مستبد اتحاد جماهیر شوروی، به کره جنوبی حمله نمیکرد.
اما سوالی که به دنبال پاسخ به ان هستیم این است که استالین از جنگ در کره به دنبال چه بود؟
بر اساس نامهای که ماهها پس از تهاجم کره شمالی به همسایه همنام جنوبیاش سال 1950 توسط خود استالین دیکته شد و در سال 2005 در آرشیو شوروی کشف شد، یکی از دلایل اصلی حمایت ژوزف استالین از تهاجم کمونیستی به کره جنوبی این بود که ایالات متحده را در یک جنگ پرهزینه در شرق “درگیر” کند.
در واقع “منحرف کردن” توجه آمریکا از اروپای شرقی، و معطوف کردن آمریکا به آسیا مهمترین دلیل شروع این درگیری بود.
سوالی که از این سند بیرون آمده این است که، «آیا در موازنه جهانی قدرت [درگیر شدن آمریکا در کره] برای ما مزیتی ندارد؟» استالین نوشت: “بی شک مزیتی خواهد داشت”.
اما در حالی که استالین به وضوح میخواست خود را بهعنوان یک استاد بزرگ شطرنج نشان دهد که دو قدم جلوتر از حریفانش بازی میکند، برخی از مورخان به روایت دیکتاتور بدبین هستند. درست است که کره شمالی، مخلوق شوروی، برای حمله به جنوب به تأیید استالین نیاز داشت، اما این که استالین واقعاً قصد داشت آمریکاییها، یک ابرقدرت هستهای، را به جنگ بکشاند، مشکوک به نظر میرسد.
زمینه سازی برای آغاز جنگ کره
به گفته کارشناسان، احتمال بیشتری وجود دارد که تصمیم رئیس جمهور هری ترومن برای اعزام نیروهای آمریکایی به کره، شوروی را غافلگیر کرد، زیرا همه اظهارات عمومی دولت ایالات متحده آمریکا(به علاوه گزارش های جاسوسی شوروی) نشان می داد که آمریکا در جنگ کره مداخله نظامی نخواهد کرد.
قبل از تهاجم کره شمالی به کره جنوبی، استالین تضمین هایی را از مائوتسه تونگ رهبر چین دریافت کرد که چین هر گونه نیروی کمکی لازم را برای کره شمالی ارسال خواهد کرد؛ سپس، در طول جنگ، استالین تلاش کرد تا نیروهای شوروی آشکارا با نیروهای ایالات متحده درگیر نشوند.
رهبر کره شمالی مشتاق حمله به همسایهی جنوبی خود بود
با شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم، کنترل کره به متفقین واگذار شد، که در این بین متفقین موافقت کردند کشور را تقریباً به نصف تقسیم کنند. ایالات متحده آمریکا بر انتخابات دموکراتیک در کره جنوبی نظارت داشت، در حالی که اتحاد جماهیر شوروی یک دولت کمونیستی را در کره شمالی منصوب کرد که به جمهوری دموکراتیک خلق کره معروف است.
در سال 1948 میلادی، ژوزف استالین رهبر کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی، کیم ایل سونگ 36 ساله را به عنوان اولین رهبر کره شمالی انتخاب کرد.
کیم ایل سونگ نام خود را به عنوان یک مبارز چریکی جسور و کمونیست وفادار مطرح کرده بود. جالب اینجاست که کیم بیشتر تجربه نظامی خود را در استان منچوری چین به دست آورده بود، جایی که او ابتدا نیروهای چینی تحت حمایت شوروی را علیه ژاپنیها و سپس علیه ملیگرایان چینی در جنگ داخلی چین رهبری کرد.
ساموئل ولز، نویسنده کتاب ترس از بدترین: چگونه کره جنگ سرد را متحول کرد، میگوید: «کیم ایل سونگ در زمانی که برای اولین بار در کره شمالی قدرت را به دست گرفت، به زبان روسی و چینی بهتر صحبت میکرد تا کرهای.»
در حالی که کیم به وضوح ابزار اتحاد جماهیر شوروی بود که حمایت اقتصادی و نظامی کلیدی را از کره شمالی ارائه می کرد، او همچنین جاه طلب بود.
کیم مشتاق متحد کردن کره در زمان کمونیسم بود و او بارها و بارها از استالین برای حمله به کره جنوبی در طول سال 1949 دفاع کرد. اما استالین که اولویت اولش اجتناب از درگیری نظامی با آمریکا بود، در ابتدا این ایده را رد کرد.
با حضور چین، استالین برای حمله چراغ سبز نشان میدهد
موازنه ژئوپلیتیکی قدرت بار دیگر در اول اکتبر 1949 تغییر کرد، زمانی که انقلابی کمونیست، مائو تسه تونگ شکست ناسیونالیستهای چینی و ایجاد جمهوری خلق چین (PRC) را اعلام کرد.
مائو مشتاق بود تا با اتحاد جماهیر شوروی، ثروتمندترین و قدرتمندترین کشور کمونیستی جهان در آن زمان، یک اتحاد رسمی ایجاد کند.
مائو برای دیدار با استالین و امضای معاهده به مسکو سفر کرد، اما ولز میگوید که دو طرف بر سر مفاد قرارداد با هم درگیر شدند تا اینکه استالین راهی برای استفاده از کره به عنوان ابزار چانهزنی با چین دید.
همه اینها در اوایل سال 1950 اتفاق افتاد، پس از آن که دولت ترومن به وضوح اعلام کرد که علاقه ای به اعزام نیروهای آمریکایی برای جنگ در آسیا ندارد.
دین آچسون، وزیر امور خارجه ترومن، در 12 ژانویه 1950 سخنرانی را ایراد کرد که در آن به طور خاص از سرزمین هایی که تحت حفاظت نظامی ایالات متحده بودند -ژاپن و فیلیپین- نام برد و کره و تایوان را که یکی دیگر از مناطق مورد مناقشه بود، به عمد کنار گذاشت.
این سخنرانی، به علاوه گزارشهای اطلاعاتی از شبکه گسترده جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی، نشان داد که ایالات متحده آمریکا یک تهدید فوری در کره مخسوب نمیشود. اما ولز فکر می کند که استالین قبل از اینکه از حمله کیم ایل سونگ به کره جنوبی حمایت کند، یک بیمه نامه اضافی میخواست و آن بیمه نامه چین بود.
ولز میگوید که استالین با مائو ملاقات کرد و با شرایط چین برای اتحاد چین و شوروی – که شامل حمایت اقتصادی سخاوتمندانه شوروی بود – به یک شرط موافقت کرد: استالین از چین میخواست که کیم ایل سونگ را برای حمله به کره جنوبی یاری دهد. به این ترتیب، اگر تهاجم به طول انجامید و آمریکاییها وارد جنگ شدند، این چین بود که نیرو اعزام میکرد، نه شوروی.
در نهایت مائو موافقت کرد و استالین به کیم چراغ سبز برای حمله نشان داد.
خلبانان شوروی بمب افکن های آمریکایی را در «کوچه میگ» سرنگون کردند
در 25 ژوئن 1950، ارتش کره شمالی وارد خاک کره جنوبی شد و پایتخت کره جنوبی را تصرف کرد. شورای امنیت سازمان ملل متحد (با غیبت اتحاد جماهیر شوروی) قطعنامه ای برای اعزام نیروهای حافظ صلح از جمله نیروهای آمریکایی برای دفاع از کره جنوبی تصویب کرد.
در سپتامبر 1950، نیروهای سازمان ملل به رهبری ژنرال داگلاس مک آرتور، یک تهاجم جسورانه آبی خاکی به شهر ساحلی اینچون انجام دادند و سئول را پس گرفتند. متأسفانه، آن موفقیت اولیه دوام نیاورد. مک آرتور گستاخانه (و برخی می گویند احمقانه) ارتش خود را به سمت شمال به سمت رودخانه یالو در مرز کره شمالی با چین به راه انداخت، که مائو آن را یک تحریک مستقیم تلقی کرد.
مائو صدها هزار سرباز چینی را از منچوری به مرزهای منچوری فرستاد تا بر سازمان ملل و نیروهای آمریکایی که مجبور به عقب نشینی به سمت جنوب شدند، غلبه کنند. پس از نبرد فاجعهبار در رودخانه یالو، آمریکاییها ناوگان بمبافکنهای B-29 دوران جنگ جهانی دوم را برای حمله به اهداف در شمال فرستادند تا جریان کمکهای چینی و تدارکات را کاهش دهند.
ژوزف استالین به شدت می خواست از جنگ مستقیم با ایالات متحده اجتناب کند، اما او قول حمایت هوایی شوروی را به مائو به عنوان بخشی از اتحاد آنها داده بود. ولز میگوید با آنکه استالین در تلاش بود از رویارویی مستقیم با آمریکا اجتناب کند اما در نهایت 12 هنگ از جتهای جنگنده MiG-15 شوروی را برای دفاع از مرز چین و کره شمالی به اعزام کرد.
MiG-15، با طراحی بال جارویی خود، فوق العاده سریع و قابل مانور بود، به ویژه در مقایسه با B-29 “Superfortress”. اما حتی بهترین جنگنده آمریکایی ها، F-84 Thunderjet، با سرعت بالا رفتن و قدرت آتش میگ ها همخوانی نداشت. میگ های استالین در منطقه ای در امتداد مرز چین و کره شمالی که به «کوچه میگ» معروف شد، تلفات سنگینی به بمب افکن ها و جنگنده های آمریکایی وارد کردند.
میگ 15 آشکارا یک هواپیمای شوروی بود، اما استالین تلاش زیادی کرد تا دخالت مستقیم شوروی در جنگ را پنهان کند.
میگ ها با نشان های کره شمالی رنگ آمیزی می شدند و زمانی که خلبانان شوروی در ماموریت پرواز می کردند، نه تنها لباس های کره ای میپوشیدند، بلکه دستورات اولیه رادیویی را به زبان کره ای آموزش می دیدند. به هر خلبان شوروی که در مناطق تحت کنترل سازمان ملل سرنگون می شد، دستور داده شد که به جای خطر دستگیری، خودکشی کنند.
قمار استالین در کره با تقویت ناتو نتیجه معکوس دارد
جنگ کره به مدت سه سال به طول انجامید و با یک بن بست به پایان رسید زیرا کره شمالی و کره جنوبی برای ایجاد یک منطقه غیرنظامی که دو کشور را در امتداد خط 38 تقسیم میکرد، توافق کردند. استالین چند ماه قبل از امضای آتش بس در 27 ژوئیه 1953 درگذشت.
در نامه سال 1950 استالین در توضیح حمایت خود از تهاجم کره شمالی، بر این اعتقاد بود که ایالات متحده خود را در آسیا «بیش از حد» درگیر خواهد کرد و خلاء قدرتی در اروپا باقی خواهد گذاشت که شوروی می تواند از آن بهره برداری کند. اما ولز مدعی است که دقیقا برعکس اتفاق افتاده است.
قبل از جنگ کره، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) فقط به نام یک اتحاد بود، اما پس از حمله شوروی به کره جنوبی، ناتو یک ساختار نظامی ایجاد کرد و اولین فرمانده عالی متفقین خود را در سال 1951 ژنرال دوایت آیزنهاور نامید.
ولز میگوید: «قمار استالین تا حدی نتیجه معکوس داشت، زیرا منجر به ایجاد یک اتحاد نظامی واقعی در ناتو شد.»
مطالب مرتبط…
مرگ ژوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی
هولودومور؛ چگونه ژوزف استالین میلیونها نفر را در قحطی اوکراین قتلعام داد؟
کشتار کاتین؛ دستور استالین برای قتل عام افسران لهستانی