فهرست مطالب
پس از چندین دهه روابط تیره، معاهدات امضا شده در سال 1977 در دورهی جیمی کارتر راه را برای پایان دادن به مدیریت آمریکا بر کانال پاناما هموار کرد.
به گزارش ره آورد نیوز، در ساعت دوازده ظهر روز ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹، پرچم پاناما بر فراز کانال پاناما برافراشته شد و این مراسم نشاندهنده انتقال نهایی این آبراه ۵۱ مایلی ساختهشده به دست بشر از ایالات متحده به پاناما بود. این رویداد به نزدیک یک قرن روابط پرتنش و اعتراضات خشونتآمیز بر سر مالکیت و مدیریت آمریکا بر یک منبع اقتصادی کلیدی در قلب آمریکای لاتین پایان داد.
تنش آمریکا و پاناما بر سر کانال پاناما
نقطه اوج تنش در روابط آمریکا و پاناما در سال ۱۹۶۴ رخ داد، زمانی که درگیریها در منطقه تحت کنترل آمریکا در کانال پاناما بر سر برافراشتن پرچم پاناما در کنار پرچم آمریکا در یک دبیرستان محلی آغاز شد. کشور در شورشهای گسترده غرق شد، ۲۲ پانامایی توسط نیروهای آمریکایی کشته شدند و پاناما روابط دیپلماتیک خود را با آمریکا قطع کرد.
طی دهه بعد، از زمان لیندون جانسون، چندین دولت آمریکایی تلاش کردند تا توافقی برای واگذاری کانال به پاناما مذاکره کنند. اما این جیمی کارتر بود که در سال ۱۹۷۷ با غلبه بر مخالفتهای سیاسی، معاهداتی را امضا کرد که به عملیات آمریکا در کانال پاناما در سال ۱۹۹۹ پایان داد.
در نهایت، تصمیم به بازگرداندن کانال به پاناما هم سیاسی بود و هم اقتصادی، به گفته نوئل ماورر، استاد امور بینالملل و کسبوکار بینالمللی در دانشکده کسبوکار دانشگاه جورج واشنگتن.
از نظر اقتصادی، کانال پاناما پیش از جنگ جهانی دوم برای ایالات متحده آمریکا بسیار مهم بود، اما پس از آن اهمیت اقتصادی آن به سرعت کاهش یافت. و زمانی که جیمی کارتر تصمیم گرفت ریسک سیاسی بازگرداندن آن را بپذیرد، اهمیت اقتصادی آن برای ایالات متحده آمریکا تقریباً به صفر رسیده بود.
آمریکا از استقلال پاناما در ازای گرفتن کانال حمایت میکند
وقتی تد روزولت در سال ۱۹۰۳ معاهده هی-بونو-واریا را امضا کرد، کشور پاناما تنها ۱۵ روز از عمرش میگذشت. این شبهجزیره تحت حاکمیت کلمبیا بود، اما دولت کلمبیا از یک جنگ داخلی خونین به شدت تضعیف شده بود. دولت روزولت فرصتی دید. آمریکاییها قول دادند از تلاش پاناما برای استقلال حمایت کنند، به شرط آنکه حقوق ساخت کانال پاناما و اداره آن در یک منطقه کانال تحت حاکمیت آمریکا به آنها واگذار شود.
کانال پاناما در سال ۱۹۱۴ تکمیل شد؛ یک شاهکار مهندسی با سیستم قفلهایی که کشتیها را ۸۵ فوت بالاتر از سطح دریا از دریای کارائیب به اقیانوس آرام منتقل میکرد.
اما از همان ابتدا، نارضایتی در پاناما و سراسر آمریکای لاتین از کنترل دولت آمریکا بر چنین منبع اقتصادی ارزشمندی وجود داشت. ایده حفر یک میانبر در شبهجزیره پاناما اولین بار در قرن شانزدهم مطرح شده بود و این مسیر مدتها پیش از ساخت کانال توسط آمریکاییها، به یک مسیر شناختهشده برای حملونقل رودخانهای و زمینی تبدیل شده بود.
چرا کانال پاناما برای پاناما اهمیت دارد؟
کانال پاناما دو اقیانوس را در جایی به هم متصل میکند. به همین دلیل است که پاناماییها اینقدر به آن وابستهاند و میگویند «این سرزمین ماست؛ این مسیر ماست.»
نارضایتی از کنترل آمریکا
بر اساس معاهده ۱۹۰۳ که منطقه کانال به طول ۵۱ مایل و عرض ۱۰ مایل را ایجاد کرد، ایالات متحده «تمامی حقوق، قدرت و اختیار در این منطقه» را برای همیشه حفظ کرد. ایالات متحده مالکیت منطقه کانال را نداشت، اما اختیار داشت که آن را اداره کند، بهرهبرداری کند و محافظت کند، گویی یک قلمرو «مستقل» در داخل پاناما است.
برای ایجاد منطقه کانال، ایالات متحده حدود ۶۲,۰۰۰ پانامایی را که در بیش از ۴۰ شهر و روستا در این منطقه زندگی میکردند، جابهجا کرد.
لاسو، نویسنده کتاب «محو شده: داستان ناگفته کانال پاناما»، میگوید: «اگر گزارشهای آمریکایی آن زمان را بخوانید، ادعا میکنند که آنجا چیزی جز جنگل نبود. اما این درست نبود. آنجا پر از شهرها و مردمی بود که ۴۰۰ سال بود مسیر پاناما را مدیریت میکردند.»
منطقه کانال پاناما: شهر آمریکایی
پس از ساخت کانال، منطقه کانال به یک «شهر شرکتی» تحت مدیریت دولت تبدیل شد که شامل خانهها، مدارس و کسبوکارهایی بود که فقط برای شهروندان آمریکایی در نظر گرفته شده بود. منطقه کانال تا سال ۱۹۵۴ از نظر نژادی تفکیک شده بود و کارگران سیاهپوست و سفیدپوست مشاغل جداگانهای به نام «طلایی» و «نقرهای» داشتند. خانوادههای آنها به مدارس جداگانه میرفتند و از سرویسهای بهداشتی و امکانات تفریحی جداگانه استفاده میکردند.
نوئل ماورر میگوید: «منطقه کانال جای عادی نبود. اساساً مثل یک پایگاه نظامی بزرگ اداره میشد، اما در عین حال مثل یک شرکت سوسیالیستی بود. همه چیز توسط دولت آمریکا اداره میشد، حتی امتیازهایی مثل مکدونالد.»
ساکنان آمریکایی منطقه کانال به نام «زونیها» شناخته میشدند. خانوادهها نسلها در این منطقه کار و زندگی میکردند و بسیاری از زونیها نسبت به پاناماییها بیاعتمادی و حتی دشمنی پیدا کرده بودند؛ پاناماییها اجازه ورود به منطقه کانال را نداشتند مگر اینکه آنجا کار کنند. برای پاناماییهای معمولی هم این احساسات متقابل بود.
مشکل اصلی این بود که پاناما واقعاً عصبانی بود که اولاً ما کانالی ساختیم و منطقه کانال را ایجاد کردیم، اما بعد هر کاری کردیم تا مطمئن شویم پاناما هیچ سود اقتصادی از کانال نمیبرد.
درگیریهای مرگبار بر سر پرچم پاناما
در دهه ۱۹۵۰، دولت پاناما فهرست بلندی از شکایات را به دولت آیزنهاور ارائه کرد: کارگران پانامایی برای همان مشاغل کانال کمتر حقوق میگرفتند؛ کالاهای خارجی به منطقه کانال وارد و فروخته میشدند که به اقتصاد پاناما لطمه میزد؛ و حضور نظامی آمریکا در منطقه کانال اغلب مثل یک دولت پلیسی احساس میشد.
اما نماد اصلی نارضایتی پاناما از کنترل آمریکا بر کانال، پرچم بود—بهویژه نمایش انحصاری پرچم آمریکا در منطقه کانال پاناما.
در سال ۱۹۵۹، شورشهای ضدآمریکایی در پاناما سیتی به دلیل امتناع آمریکا از برافراشتن پرچم پاناما در منطقه کانال رخ داد. دولت آیزنهاور با طرحی برای بهبود شرایط اقتصادی در پاناما پاسخ داد و همچنین یک مکان واحد در منطقه کانال را تعیین کرد که پرچمهای آمریکا و پاناما در کنار هم برافراشته شوند.
در سال ۱۹۶۳، جان اف. کندی فراتر رفت و فرمانی اجرایی امضا کرد که طبق آن پرچمهای آمریکا و پاناما باید در همه مکانهای غیرنظامی منطقه کانال، از جمله مدارس، برافراشته شوند. اما بسیاری از زونیها، از جمله دانشآموزان دبیرستان بالبوآ در منطقه کانال پاناما، از این فرمان سرپیچی کردند.
قطع روابط دیپلماتیک آمریکا و پاناما
در ۹ ژانویه ۱۹۶۴، گروهی از دانشآموزان پانامایی با پرچم پاناما به مرز منطقه کانال راهپیمایی کردند. آنها خواستار برافراشتن آن در کنار پرچم آمریکا در دبیرستان بالبوآ شدند، اما زونیها پرچم را لگدمال و پاره کردند. درگیری کوچکی رخ داد، اما کسی بهطور جدی آسیب ندید.
چند ساعت بعد، خبر این حادثه پرچم پخش شد و مشکلات واقعی آغاز شد. پاناماییها به سفارت آمریکا سنگ پرتاب کردند. ساختمانهای اداری و فروشگاههای آمریکایی غارت و سوزانده شدند. ارتش آمریکا برای سرکوب شورش اعزام شد. طی سه روز درگیری، ۲۲ پانامایی کشته و صدها نفر دیگر زخمی شدند. روبرتو چیاری، رئیسجمهور پاناما، با قطع روابط دیپلماتیک با ایالات متحده پاسخ داد؛ این اولین و تنها باری بود که یک کشور آمریکای لاتین چنین اقدامی کرد.
مسیر طولانی به سوی معاهده صلح
ماورر میگوید که رؤسای جمهور آمریکا از زمان دولت ترومن شروع به صحبت درباره واگذاری کانال پاناما به پاناما کردند. پس از جنگ جهانی دوم، مشخص شد که مزایای اقتصادی کانال، حداقل برای ایالات متحده، رو به کاهش است.
برای آمریکاییها، کانال پاناما بیشترین سود اقتصادی خود را در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ داشت، زمانی که برای انتقال نفت و الوار از ساحل غربی به پالایشگاهها و کارخانههای ساحل شرقی استفاده میشد. اما در دهه ۱۹۴۰، راهآهنها به موتورهای دیزلی روی آوردند و حملونقل با راهآهن ارزانتر و سریعتر از دریا شد.
همچنین، تجربه آمریکا در جنگ جهانی دوم ثابت کرد که کانال پاناما از نظر استراتژیک آنقدر که فکر میشد مهم نیست. کانال برای هیچ عملیات نظامی بزرگی استفاده نشد، بهعلاوه به شدت در برابر اقدامات خرابکارانه آسیبپذیر بود که میتوانست با تلاش اندک آبراه را فلج کند.
نگرانیهای جنگ سرد
با این حال، نگرانیهای جنگ سرد، بهویژه پس از انقلاب کوبا در ۱۹۵۹، احتمال بازگرداندن کانال به پاناما را از روی میز برداشت. با وجود کوبای کمونیست در نزدیکی، واگذاری مالکیت کانال به پاناما خطر تحویل آن به شوروی را داشت.
وضعیت سیاسی پس از شورشهای ۱۹۶۴ تغییر کرد. از دولت جانسون به بعد، هر رئیسجمهور آمریکا با مسیر درست در قبال کانال پاناما دستوپنجه نرم کرد. ماورر میگوید جرالد فورد، یک جمهوریخواه محافظهکار، بهطور شگفتانگیزی مایل به واگذاری کانال بود، اما به دلایل خودش.
ماورر میگوید: «فورد از زونیها متنفر بود. خواندن برخی از خشم درونی جرالد فورد نسبت به مردمی که در منطقه کانال زندگی میکردند شگفتانگیز است. او آنها را سوسیالیستهای خودپسند میدید که آنجا نشستهاند و به شیوهای کاملاً غیرآمریکایی از دولت تغذیه میکنند. برای فورد، آمریکا این enclave کوچک را ایجاد کرده بود که نمایانگر همه چیزهایی بود که ما نباید باشیم.»
نقش جیمی کارتر در بازگرداندن کانال به پاناما
وقتی جیمی کارتر در سال ۱۹۷۷ به قدرت رسید، مذاکرات با پاناما نزدیک به یک دهه ادامه داشت. اما با کاهش مخالفت جمهوریخواهان، کارتر و مشاورانش راهی برای معاهده دیدند.
ماورر میگوید در این مقطع، چه از نظر سیاسی و چه اقتصادی، نگه داشتن کانال برای ایالات متحده سود چندانی نداشت. شوروی از کنترل آمریکا بر کانال بهعنوان مثالی از «امپریالیسم» آمریکا یاد میکرد. همچنین، کشوری که در دهه ۱۹۷۰ بیشترین سود را از کانال میبرد ژاپن بود که از آن برای حمل خودروها و لوازم الکترونیکی ارزانقیمت استفاده میکرد که شرکتهای آمریکایی را تضعیف میکرد.
در سال ۱۹۷۷، کارتر دو معاهده با پاناما امضا کرد که چارچوبی برای واگذاری کانال ایجاد کرد. اول، معاهده بیطرفی به ارتش آمریکا حق دفاع از کانال پاناما را در صورت تهدید «بیطرفی» آن داد. دوم، معاهده کانال پاناما اعلام کرد که منطقه کانال در ۱ اکتبر ۱۹۷۹ رسماً منحل میشود و خود کانال در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹ به پاناما واگذار خواهد شد.
لاسو میگوید: «این زمان جشن بزرگی در پاناما بود. نهتنها امضای معاهده که بسیار مهم بود، بلکه در سال ۱۹۷۹ وقتی پاناماییها بالاخره توانستند آزادانه وارد منطقه کانال شوند. این لحظه بزرگی برای کل آمریکای لاتین هم بود، چون بهعنوان پایان آخرین مستعمره در آمریکای لاتین دیده میشد.»
از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۹، پرچمهای آمریکا و پاناما در همه پایگاههای غیرنظامی و نظامی برافراشته بودند، در حالی که دو کشور با هم کار میکردند تا انتقال آرام را تضمین کنند.
لاسو میگوید: «وقتی مدیریت کانال از آمریکایی به پاناما تغییر کرد، این تغییر ناگهانی نبود. طوری طراحی شده بود که یک فرآیند بسیار کند و دقیق باشد. این اطمینان داد که کانال پاناما بدون هیچ مشکلی مثل ۲۵ سال گذشته به کار خود ادامه دهد.»
کانال پاناما در دولت ترامپ
پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ وضعیت کانال پاناما مجدداً برای ایالات متحده امریکا مهم شده است.
ترامپ در سخنرانی خود در کنگره گفت: «برای تقویت بیشتر امنیت ملیمان، دولت من کانال پاناما را پس میگیرد و ما هم اکنون این کار را آغاز کردهایم». “ما آن را پس می گیریم.”
اما خوزه رائول مولینو، رئیس جمهور پاناما، همتای آمریکایی خود، دونالد ترامپ را به “دروغگویی” در مورد بازپس گیری کانال پاناما توسط واشنگتن متهم کرد.
«بار دیگر رئیس جمهور ترامپ دروغ می گوید. مولینو در X نوشت: کانال پاناما در مرحله بازیابی نیست.»
مولینو روز چهارشنبه پس از اینکه ترامپ گفت دولتش شروع به بازپس گیری آبراه حیاتی کرده است، نوشت: «من به نمایندگی از پاناما و همه پانامایی ها، این توهین جدید به حقیقت و حیثیت ما به عنوان یک ملت را رد میکنم.
مطالب دیگر