فهرست مطالب
چین در زمان شی جین پینگ میخواهد نظم جهانی را که توسط دیگران پس از جنگ جهانی دوم تنظیم شده است را تغییر یا در هم بشکند.
در بیشتر تاریخ بشریت، قدرتهای بزرگ و مردان قوی آزاد بودهاند تا بدون مزاحمت بر افراد ضعیف اعمال وحشت کنند. با این حال، برای تقریباً هشت دهه، کشورهایی هستند که با این روش به مقابله برخواسته اند بجزء چند کشور که هنوز سعی میکنند سبک حکمرانی گذشته را دنبال کنند.
به گزارش ره آورد نیوز به نقل از اکونومیست، نظم نوین جهانی با انزجار از وحشیگری صنعتی و توجیه شده نژادی جنگ جهانی دوم پایه گذاری شد.
این نظم نوین به رهبری آمریکا و برندگان جنگ جهانی دوم، پیش نویس کنوانسیون هایی را تهیه کردند که جنایات غیرقابل بخشش علیه بشریت را تعریف می کرد و به دنبال تحمیل هزینه بر کسانی بودند که این جنایات را مرتکب می شدند. این نظم، با یادآوری فجایع اقتصادی و بدبختیهایی که در جنگ جهانی دوم نصیب بشریت شد با راه اندازی سازمانهای بین المللی سعی در ارتقای همکاری و توسعه بین الملل داشت.
ره آورد نیوز را در اینستاگرام دنبال کنید؛ روی نوشته کلیک کنید…
هرچند برخی از بحثها پس از سال 1945 حلنشده باقی ماندند. همین بحثهای حل نشده باعث شد، بسیاری از مردم، بدون قدرت، تحت رژیمهای توتالیتر یا در امپراتوریهای استعماری از بین رفتند.
با این حال وجود این سیستم خودش یک گام روبه جلو بود. اگرچه سازمان ملل و سایر نهادهای بینالمللی با مشکلات سیاسی مواجه هستند، اما هنگام نظارت بر آتشبس و ثبت نام پناهندگان، غذا دادن به گرسنگان یا مبارزه با بیماریهای همهگیر از قوانین توافق شده پیروی میکنند.
در این بین در پاسخ به فشار دموکراسیهای لیبرال، کمک بیشتر نهادهای چندجانبه – چه بانک جهانی یا مأموریتهای حافظان صلح سازمان ملل متحد – اکنون با شرایطی همراه است. دولت های دریافت کننده این حمایتها موظف هستند حقوق اقلیتهای آسیب پذیر را رعایت کنند.
این نظم از سال 1945 مورد آزمایش قرار گرفته است، اما نگران کنندهترین چالشها اغلب از طرف قدرتهای بزرگی است که قوانین بین المللی را به چالش میکشند. روسیه در ماه فوریه 2022، زمانی که از حق وتوی خود به عنوان یکی از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل برای جلوگیری از محکومیت تهاجم خود به اوکراین استفاده کرد، مثالی بر این مدعاست.
در اینجا ما سعی خواهیم کرد نقش چین در به چالش کشیدن نظم نوین جهانی را مورد بررسی قرار دهیم.
عملکرد چین در زمان شی جین پینگ بیشتر از سرپیچی وقیحانه روسیه از نظم نوین جهانی است. چین تحت رهبری شی جین پینگ، که رهبری او در این ماه برای سومین دوره توسط کنگره بیستم حزب تمدید خواهد شد، در تلاش است تا نظم جهانی را از درون تغییر دهد.
در این بین شی جین پینگ زمانی که تلاشهایش از سوی قدرتهای بزرگ با مقاومت روبرو میشود، قوانین مبهمتری را تحت فشار قرار میدهد که اجرای آنها به موضوعی برای چانهزنی سیاسی تبدیل میشود. اغلب اوقات، چین به دنبال احیای روشهای قدیمی حکمرانی است که تنها دولتها را در اولویت قرار میدهد و در این بین آزادی های فردی را نابود می کند.
البته برخی از سیاستهای چین منطقی به نظر میرسد؛ چین آقای شی با «ذهنیت جنگ سرد» و کسانی که جهان را به بلوکهای ایدئولوژیک تقسیم میکنند، مخالف است. این بیانیه میگوید کشورهای در حال توسعه حق دارند به جای سر و صدا کردن در مورد انتخابات چند حزبی، بر تغذیه، مسکن و دادن شغل به مردم تمرکز کنند.
چین مقامات قدرتهای غربی را به تحمیل کردن ارزشهای خود بدون در نظر گرفتن بافت فرهنگی کشورها متهم می کند.
با زیرکی، شی جین پینگ کشورش را به عنوان مدافع وضعیت موجود معرفی می کند. او متعهد به حمایت از “چندجانبه گرایی واقعی” با هدایت منشور سازمان ملل متحد است. در سال 2017 او به سرمایه گذاران در مجمع جهانی اقتصاد در داووس اطمینان داد که قهرمان تجارت آزاد است.
البته رهبران چینی تنها خواهان حفظ عناصر نظم فعلی هستند که به رشد کشورشان کمک کرد، مانند قوانین تجارت جهانی که صادرات آنها را تقویت و جریان سرمایه و فناوری خارجی را تشویق کرد.
در واقع اصولی که مناسب چین و شی جین پینگ نباشد، تضعیف شده است. درخواستهای شی جین پینگ برای “ابتکار امنیت جهانی” یا “آینده مشترک برای بشریت” نیز باید از آن برداشت متفاوتی جستجو کرد. برخی از الفاظ تنها برای حمله به اتحاد کشورهاست، به عنوان مثال مقابله با همهی پیمان های دفاعی آمریکا در اروپا و آسیا.
وقتی چین می گوید مخالف مداخله در امور داخلی کشورها است، این لفاظی نیست؛ اما به سبک خودش این کار را انجام میدهد؛ در واقع این الفاظ را تنها در جایی بکار میبرد که منافعش ایجاب کند. در سال 2017 به روسیه پیوست تا از وتوی سازمان ملل خود برای محافظت از سوریه در برابر تحریمها به دلیل استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه مردمش استفاده کرد.
به بیان دیگر چین به دنبال تقلیل دادن بار معنایی هر کلمه ای است که در عرصه روابط بین الملل تعریف میشود. به این ترتیب، مقامات چینی ادعا میکنند که کشورشان شکل برتر دموکراسی است، به حقوق بشر احترام میگذارد و اقتصاد بازار آزاد را مدیریت میکند.
در دوران ولادیمیر پوتین، روسیه اغلب در آرای سازمان ملل از سوی تعداد انگشت شماری از مشتریان اراذل و اوباش مانند بلاروس یا ونزوئلا حمایت میشد. در حالی که اکنون تعداد زیادی از کشورها به قطعنامههای ستایش حاکمیت چین در سین کیانگ می پیوندند، منطقه ای غربی که در آن، به نام مبارزه با سوابق اسلامی، چین مساجد را ویران، شاعران و ویراستاران کتاب های درسی را زندانی و یک میلیون اویغور را به اردوگاه های کار اجباری فرستاده است.
موفقیت دیپلماتیک ممکن است باعث شود چین کمتر از روسیه ویرانگر به نظر برسد، اما بیشتر تفرقه افکن است.
مدافعان جاه طلبی چین استدلال می کنند که رهبران کمونیست این حق را دارند که قوانین جهانی را که دهه ها پیش نوشته شده بودند، زمانی که آنان حضور نداشتند، تغییر دهند. البته طبیعی است که یک کشور بزرگ بخواهد دیدگاه های خود را در حاکمیت جهانی منعکس کند، اما نکته اینجاست که هرکسی که برای نظم جهانی امروز ارزش قائل است، حق دارد از آنچه چین در ذهن دارد بترسد.
تحلیلگران دیگر این سوال را مطرح می کنند که چین چقدر مخرب خواهد بود. چین مفهوم ارزش های جهانی را تحمیل غرب مینامد. در سال 2021 وانگ یی، وزیر امور خارجه، از دولت بایدن به خاطر گفتن اینکه نظم مبتنی بر قوانین بین المللی مورد حمله قرار گرفته است، انتقاد کرد. آقای وانگ پاسخ داد: نظم نوین مبتنی بر قوانین بین المللی “سیاست قدرت” بود؛ تلاشی برای “جایگزینی قوانین و هنجارهای بین المللی پذیرفته شده با قوانین داخلی چند کشور”.
همچنین آقای شی جین پینگ نمی پذیرد که جنگ جهانی دوم دستوری برای ایجاد نظم لیبرال ایجاد کند. نشست سران چین و اتحادیه اروپا که در آوریل امسال برگزار شد با چالشهای زیادی روبه رو بود. رئیس شورای اروپا، چارلز میشل، توضیح داد که چرا گذشته تاریک اروپا، بهویژه هولوکاست، رهبران این قاره را برآن داشته تا از نقض حقوق بشر چه در چین و چه در اوکراین انتقاد کنند.
شی جین پینگ نیز در پاسخ گفت که چینی ها حتی خاطرات قوی تری از رنج قدرت های استعماری دارند. او به معاهدههایی اشاره کرد که چین را مجبور به باز کردن بازارها و واگذاری قلمرو اش در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میکرد و آییننامههای نژادپرستانهای که چینیها و سگها را از پارکها در مناطق تحت کنترل اروپا منع میکردند.
آقای شی قتل عام غیرنظامیان در نانجینگ توسط مهاجمان ژاپنی در سال 1937 را به یاد آورد. او گفت که چنین تجاوزی باعث شد چینی ها احساسات شدیدی در مورد حقوق بشر و خارجی هایی داشته باشند که از استانداردهای دوگانه برای انتقاد از کشورهای دیگر استفاده می کنند.
چین آماده است تا جایگزینهایی برای نظم نوینی که مدنظرش است را ارائه دهد. هفت دهه پیش، نمایندگان بلوک شوروی در نشستهای تأسیس سازمان ملل به دنبال نظمی بودند که به دولتها این اجازه را می داد تا حقوق جمعی را به جای فردی ترویج کنند و در این بین با همه چیز از آزادی بیان تا مفهوم پناهندگی سیاسی مخالف بودند. در اواخر دهه 1940 کشورهای کمونیستی بیش از حد به این قوانین رای دادند.
چین اکنون به دنبال بازگشایی آن بحثهای قدیمی در مورد چگونگی تعادل بین حاکمیت و آزادیهای فردی است.
این بار نظم لیبرال در حالت تدافعی قرار گرفته است.
مطالب دیگر…
ساخت دیوار برلین شروع شد/ دیوار برلین چگونه فرو ریخت؟
جنگ جهانی اول شروع شد