فهرست مطالب
درباره نقض بیطرفی ایران و حمله متفقین در نخستین ساعات سوم شهریور سال 1320 شمسی و اشغال ایران، تاکنون خاطرات، اسناد، رسالهها و مقالات متعددی به زبانهای مختلف در داخل و خارج از کشور انتشار یافته است. در برخی از نوشتهها دلیل اصلی حمله متفقین به ایران «راه ایران» برای ارسال کمکهای متفقین به خاک شوروی و حفاظت هرچه بیشتر و بهتر از مناطق نفتخیز منطقه عنوان شده و در برخی از نوشته ها حضور آلمان ها در ایران دلیل اصلی هجوم متفقین به ایران اعلام شده است.
به گزارش ره آورد نیوز، مطمئناً برای بررسی بهتر باید زمینه های داخلی و خارجی را در فرایند اشغال ایران تا خروج نیروهای اشغالگر از خاک ایران را تدقیق کرد.
تاریخ ایران؛
«ایرانیان! هزاران آلمانی در خاک شما هستند. اینها با تدبیر، به مقامات مهمی در صناعت حایز گشتهاند و فقط منتظر یک کلمه از هیتلر هستند که….» جمله پراحساس بالا بخشی از اعلامیههای شوروی خطاب به مردم ایران بود که به وسیله هواپیما بر فراز آسمان تهران در مردادماه سال 1320 پخش میشد.
اصل پخشکردن اعلامیههای هوایی نشان از برنامهریزی متفقین برای ایجاد یک جو روانی خاص دارد. جوی که بتوان در آن اقدامات بزرگی چون اشغال ایران را به راحتی انجام داد و به راحتی مردم و دولت ایران را در باب هرگونه اقدامی به انفعال کشاند.
اشغال ایران توسط متفقین
روز سوم شهریور سال ۱۳۲۰ مصادف با 25 اوت 1941 این امر برای متفقین محقق شد.
اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا از شمال و جنوب به ایران هجوم آوردند و در فاصله ۲۲ روز بر کشور مسلط شدند و رضا شاه، شاه ایران را مجبور کردند که از سلطنت کناره بگیرد؛ به بهانه نفوذ آلمان در ایران.
همان روز یعنی ۲۵ شهریور، محمدرضا، پسر ۲۲ ساله رضا شاه، جای پدر را گرفت و شاه شد. ایران در این زمان به کلی توسط دو قدرت بزرگ بینالمللی اشغال شده بود، شوروی در شمال و بریتانیا در جنوب.
اما این اتفاق برای ارتش سرخ یک فرصت بود تا بتواند سلطه ی خود بر کشور ایران را همیشگی کند.
ره آورد نیوز را در اینستاگرام دنبال کنید؛ روی نوشته کلیک کنید…
در تاریخ نهم بهمن ۱۳۲۰ به کوشش محمدعلی فروغی، پیمان اتحادی میان دولت ایران با انگلستان و شوروی منعقد شد که به پیمان اتحاد سهگانه معروف شد.
به موجب فصل پنجم این پیمان، «پس از آنکه کلیه مخاصمه مابین دول متحده با دولت آلمان و شرکای او به موجب یک یا چند قرارداد متارکه جنگ متوقف شد، دول متحده در مدتی که زیاده از شش ماه نباشد، قوای خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد و اگر پیمان صلح مابین آنها بسته شد ولو اینکه قبل از شش ماه بعد از متارکه باشد، بلافاصله قوای خود را بیرون خواهند برد».
به سخن دیگر، در پیمان سهگانه توافق شده بود ایران نه یک کشور اشغالشده بلکه متحد متفقین به شمار میرود و به محض اتمام جنگ، در دورهای شش ماهه قوای متفق خاک ایران را ترک میکنند.
قبل از حمله کشورهای شوروی و انگلیس به ایران و بستن این تعهدنامه، قراردادی نیز در 26 فوریه 1921.م بین ایران و شوروی منعقد شده بود که طی ماده شش آن، شوروی با ایران علیه دشمنان خود همپیمان شدند: «دولتین متعاهدین موافقت حاصل کردند که هرگاه ممالک ثالثی بخواهند به وسیله دخالت مسلحه سیاست غاصبانه را در خاک ایران مجری دارند، یا خاک ایران را مرکز حملات نظامی بر ضد روسیه قرار دهند، و اگر ضمناً خطری سرحدات دولت اتحاد جماهیر شوروی روسیه و یا مستخدمین آن را تهدید نماید، و اگر حکومت ایران پس از اخطار دولت شوروی روسیه خودش نتواند این خطر را رفع نماید، دولت شوروی حق خواهد داشت قشون خود را به خاک ایران وارد نماید تا اینکه برای دفاع از خود، اقدامات لازمه نظامی را به عمل آورد. دولت شوروی روسیه متعهد است که پس از رفع خطر بلادرنگ قشون خود را از ایران خارج کند»
در تاریخ 18 اردیبهشت 1324/ 8 مه 1945 نمایندگان نیروهای سهگانه ارتش آلمان قرارداد تسلیم بیقیدوشرط را با فرماندهان متفقین در فرانسه امضا کردند و جنگ جهانی دوم به پایان رسید.
پایان جنگ جهانی دوم و ماندن ارتش سرخ شوروی در ایران
در 29 اردیبهشت دولت ایران طی یادداشتهایی، پیروزی در جنگ را به سه دولت بزرگ متفق تبریک گفت و ضمناً از فرصت استفاده کرد و خاطرنشان ساخت که طبق قولی که در کنفرانس تهران داده شده بود، پس از پایان مخاصمات در اروپا، دیگر لزومی به ماندن نیروهای متفقین در ایران نیست و بهتر است هرچه زودتر خاک ایران را تخلیه کنند.
ملّت ایران یقین داشتند متفقین با عمل تخلیه ایران، قبل از خاتمه جنگ با ژاپن، اولین هدیه پیروزی را به آنان خواهند داد، اما یادداشتهای دولت ایران بیجواب ماند.
در کنفرانس پوتسدام، که از 17 ژوئیه الی 2 اوت 1945 ( 26 تیر الی 11 مرداد 1324)، بین سران سه کشور بزرگ در حومه پایتخت سابق رایش آلمان برگزار شد، مسئله تخلیه ایران از نیروهای بیگانه مطرح گردید، اما شورویها به بهانه اینکه هنوز جنگ با ژاپن خاتمه نیافته است با آن موافقت ننمودند؛ بنابراین در اعلامیه نهایی کنفرانس چنین قید شد: «موافقت شد که سربازان متفقین فوراً از تهران عقبکشیده شوند و مراحل بعدی عقب نشینی سربازان از ایران در گردهمایی وزیران خارجه سه کشور، که در اول سپتامبر 1945.م در لندن برپا خواهد شد، مورد رسیدگی قرار گیرد».
در 12 شهریور 1324 / 2 سپتامبر 1945.م، که ژاپن نیز به دنبال بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی بدون قید و شرط تسلیم شد و آتش جنگ در سرتاسر جهان خاموش شد، دیگر بهانهای برای ادامه اشغال ایران باقی نمانده بود، ازهمینرو دولت ایران مجدداً طی یادداشت مورخ 21 شهریور همان سال، تقاضای خود را در مورد تخلیه قوای متفقین تکرار کرد.
در کنفرانس وزیران خارجه سه کشور بزرگ، که چند روز قبل از آن در لندن برگزار شده بود، شورویها باز دراینباره بهانهجویی کردند، تا اینکه ارنست بوین، وزیرخارجه بریتانیا، پیشنهاد کرد که تخلیه ایران طبق ماده پنج پیمان سهجانبه ایران، انگلیس و شوروی مورخ 9 بهمن 1320 درست شش ماه پس از پایان یافتن جنگ با ژاپن، یعنی در 12 اسفند 1324 / 2 مارس 1946 خاتمه پذیرد. وزیران خارجه شوروی و امریکا با این پیشنهاد موافقت کردند و سه دولت بزرگ طی یادداشتی تصمیم خود را به ایران اطلاع دادند.
هنوز 24 ساعت از صدور اعلامیه کنفرانس لندن نگذشته بود که دستههای مسلحی در شهرهای آذربایجان به قیام مسلحانه دست زدند، پاسگاههای ژاندارمری را اشغال و تأسیس فرقه دموکرات آذربایجان را اعلام کردند.
دولت شوروی ضمن مقاومت در برابر تخلیه ایران، مدعی بود طبق معاهده ۲۶ فوریه ۱۹۲۱، دولت شوروی حق دارد بر اثر احساس خطر و تهدید طرف ثالث در ایران، نیروی نظامی به ایران وارد کند.
دولت ایران طی یادداشتی در 26 آبان 1324 به مداخله مأموران کشوری و لشکری شوروی در امور داخلی ایران و حمایت از فرقه دموکرات اعتراض کرد و یک تیپ پیاده همراه یک واحد تانک برای تقویت پادگان تبریز، که در محاصره دموکراتها بود، فرستاد، اما نیروهای شوروی این قوا را در شریفآباد، در حومه قزوین، متوقف ساختند و مانع از عبور آنان گردیدند.
علت اصلی این اقدامات و بهانهجوییهای شوروی مسئله نفت شمال بود که سال قبل امتیاز آن را از دولت ایران تقاضا کرده، ولی در نتیجه تلاشهای دکتر مصدق، با مخالفت مجلس روبهرو و رد شده بود. بدین جهت این دولت بدون اعتنا به اعتراضات ایران همچنان نقشههایشان را دنبال میکرد.
در دوره اشغال ایران، دولت روسیه (شوروی سابق) با هدف کسب امتیاز نفت شمال ایران اقداماتی را آغاز کرد. روسیه شوروی این اقدام خود را در واکنش به مذاکرات دولت ساعد با برخی شرکتهای انگلیسی و آمریکایی برای واگذاری امتیاز نفت جنوب شرقی ایران توجیه میکرد.
دولت شوروی در شهریور ۱۳۲۳ سرگئی کافتارادزه، معاون گرجیتبار وزارت خارجه شوروی را برای دریافت امتیاز نفت شمال به تهران گسیل کرد تا دولت ایران امتیاز استخراج نفت برخی از استانهای شمالی را به شوروی واگذار کند. در این دوره، دریافت امتیاز نفت شمال ایران به یکی از درخواستهای جدی شوروی از ایران تبدیل شد و فشار سنگینی به ایران وارد شد.
همراهی تودهایهای ایران و برگزاری تظاهرات سازمانیافته اعضا و هواداران این حزب برای دادن امتیاز نفت شمال ایران به شوروی، یکی از چالشهای دولت وقت در ایران شد. البته واکنش منفی و اقدام دکتر مصدق در مجلس به همراه اقلیت همراه خود و قانون «ممنوعیت دولت از مذاکره و عقد قرارداد راجع به امتیاز نفت با خارجیها» که در ۱۱ آذر ۱۳۲۳ تصویب شد، موجب نشد تا شوروی از تقاضای زیادهخواهانه خود کوتاه آید و همچنان مسئله دادن امتیاز نفت شمال ایران به همسایه شمالی در صدر مسائل فیمابین دولت ایران و روسیه بود.
اعلام انحلال کمیته ایالتی حزب توده در آذربایجان و جانشینشدن فرقه دموکرات آذربایجان به جای حزب توده، انحلال سازمان کومله ژ-کاف در مهاباد و تبدیل آن به حزب دموکرات کردستان در مهاباد، معرفی رهبران دو جریان وابسته به شوروی در تبریز و مهاباد، آغاز اقداماتی همچون تشکیل نیروهای مسلح دو جریان، اقدامات فرهنگی و ساختوساز و حتی اعزام دانشجو و برخی نیروهای سیاسی به شوروی طبق دستورات استالین از جمله رویدادهایی است که شوروی برای پیشبرد مقاصد خود در ایران تعقیب کرد.
در 21 آذر 1324 پادگان تبریز تسلیم شد و سید جعفر پیشهوری، رهبر فرقه دموکرات، تأسیس حکومت خودمختار آذربایجان را اعلام کرد.
دراینحال دولت ایران چارهای ندید مگر اینکه به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کند. شورای امنیت، پس از مباحثات مختلف درباره قضیه ایران، که طی آن نماینده شوروی، اظهارات ایران را تکذیب کرد و فقط اقرار نمود که از ورود ارتش این کشور به آذربایجان ممانعت کرده است، روز 30 ژانویه اینگونه تصمیم گرفت که ایران و شوروی خود مستقیماً وارد مذاکره شوند و قضیه را حل نمایند.
نخست وزیری احمد قوام
در این اثنا بر اثر فشارهای واردشده، ایران گرفتار بحران کابینه شد. دولت حکیمی، چون خود را در حل کشمکش ایران و روسیه ناتوان میدید و نیز از آنجا که نتوانست در برابر فشار و تحریکات شوروی مقاومت کند، روز 23 ژانویه 1946 استعفا کرد. در این اوضاع کشور ایران به طور جدی به نخستوزیری نیاز داشت که بتواند با سیاستهای مدبرانه و آگاهی کامل از شرایط ایران و اوضاع بینالمللی به امور رسیدگی کند و ایران را از اشغال بیگانگان رها سازد. شاه، برخلاف میل خود، از میان سیاستمداران قدیم، احمد قوام را برای نخستوزیری ایران انتخاب نمود.
احمد قوام که فردی با سابقه به شمار می رفت از روز اول حسن نیت خود را به شوروی نشان داد و در پی حل بحران خروج نیروهای ارتش سرخ و مساله آذربایجان و کردستان به مسکو سفر کرد.
سفر ۱۶ روزه قوام به مسکو در ۳۰ بهمن ۱۳۲۴ و دیدار او با مولوتوف و استالین نتوانست گره این معادله پیچیده را باز کند.
سفر احمد قوام به شوروی و دیدار با استالین
سفر احمد قوام به مسکو در بهمن ماه 1324 انجام پذیرفت و مذاکرات سه محور داشت: امتیاز نفت شمال که شوروی به دنبالش بود، زمانبندی خروج نیروهای شوروی و پایان اشغال ایران، و مسئله «حکومت ملی آذربایجان».
روز اول دی ماه 1324 نخستین ملاقات قوام با استالین در کاخ کرملین انجام پذیرفت.
در این دیدار قوام علت مسافرتش به مسکو را بدین صورت بیان کرد: «من برای مباحثه حقوقی و استناد به معاهدات، که هریک به جای خود هست، نیامدهام، بلکه با یک نیّت صادقانه و دوستانه آمدم که از شما خواهش کنم مقدمه و شرط اصلی مشروع و روابط دوستی و حل مشکلات بین ایران و شوروی است با یک اراده فراهم کنید».
سپس درباره غائله آذربایجان و تخلیه کامل ایران از نیروهای روسی سخن به میان آورد. استالین در پاسخ قوامالسلطنه دو پیشنهاد قوام را رد کرد و اظهار نمود: «آنچه موضوع تخلیه ایران است عجالتاً نمیتوانیم انجام دهیم؛ زیرا به موجب ماده 6 معاهده 1921 حق داریم قوایی را در ایران نگاه داریم، اما موضوع آذربایجان، یک موضوع داخلی است که ما مداخله نداریم، ولی خودمختاری در آنجا چه ضرری دارد و مغایر با استقلال ایران نیست و اساساً ما نظر ارضی نسبت به ایران نداریم».
طی این جلسه حضوری، استالین مسائل مختلفی را با احمد قوام در میان گذاشت از جمله، مسئله نفت شمال و رعایت نشدن موازنه مثبت در مورد دادن امتیاز نفت به روسیه در مقابل امریکا و انگلیس و همچنین سیاست خصمانه ایران نسبت به روسیه در طی درخواستهای هیئت اعزامی ایران به پاریس بعد از جنگ جهانی اول و… .
در واقع دغدغهی اصلی استالین مساله نفت بود؛ اما دغدغهی اصلی احمد قوام اشغال ایران و تحرکات در آذربایجان و کردستان بود.
قوام پس از 19 روز چانه زنی از مسکو به باکو سفر کرد و در تلگرافی به مرتضیقلی بیات در تهران، از اصرار شوروی بر خودمختاری آذربایجان به عنوان مانعی بر سر راه توافق نام برد.
احمد قوام پیشنهاد کرد که یک شرکت نفت شبیه به شرکت نفت «ایران و انگلیس» که در جنوب فعال بود تاسیس شود و کار اکتشاف، استخراج و فروش نفت شمال ایران به این شرکت سپرده شود؛ شرکتی که نیمی از آن متعلق به ایران باشد و نیمی متعلق به شوروی.
«اولتیماتوم» گمشده ترومن به استالین در خصوص اشغال ایران
در پاسخ به معمای چرایی خروج شوروی از ایران، هری ترومن، رئیسجمهور وقت آمریکا مدعی بود که نقشی تعیین کننده داشته و «اولتیماتوم» او به شوروی، این بحران را به پایان رسانده است.
این ادعا دوبار از سوی هری ترومن مطرح شده است؛
«یکبار ترومن این را در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته که ما اولتیماتوم دادیم. یکبار هم در خاطراتش نوشته که ما یادداشتی به شوروی دادیم که هر چه زودتر باید ایران را تخلیه کنید.
البته بعد از کنفرانس مطبوعاتی ترومن، وزارت خارجه آمریکا توضیح داد که منظور، اولتیماتوم به معنای دیپلماتیک نیست، بلکه هشدار داده شده.
مطالب مرتبط…
شکایت ایران به دلیل حضور نظامی شوروی در کشور به سازمان ملل
کنفرانس پوتسدام؛ تعیین سرنوشت آلمان پس از جنگ جهانی دوم
در اسناد وزارت خارجه آمریکا هست که ترومن به ]جیمز[ برنز (James F. Byrnes) وزیر امور خارجه آمریکا، گفته که طاقت ما طاق شده و دیگر نمیتوانیم به این بازهای شوروی ادامه بدهیم و باید به طور آشکار و مشخص به آنها بگوییم که باید از ایران بروند بیرون.»
«گفته میشود که در یکی از همین نشستهای وزارت خارجه آمریکا، چارلز بوهلن ((Charles E. Bohlen، شورویشناس معروف پیشنهاد داد که بلوف بزنند و شانتاژ کنند. بدین صورت که سفیر سوریه به کاخ سفید احضار شود و اولتیماتوم داده شود که اگر در مدت مثلا ۴۸ یا ۷۲ ساعت ارتش شوروی ایران را ترک نکنند، آمریکا می تواند از بمب اتمی علیه شوروی استفاده کند.
هیچ سندی که مسئله این اولتیماتوم را تأیید کند در دسترس نیست. گو این که هنوز تمام اسناد سری نیز فاش نشده است. در مسکو سندهای بسیاری وجود دارند که باز نشدهاند. در اسناد آمریکا نیز من به این مسئله برنخورده ام.
ورود سادچیکف به ایران برای مذاکرات نفتی
سادچیکف، سفیر کبیر جدید شوروی، روز 29 اسفند 1324 وارد تهران شد و پیرو مذاکرات مقدماتی در مورد تشکیل شرکت نفت مختلط ایران و شوروی، موافقتنامهای در هفت ماده بین نخستوزیر ایران و سفیرکبیر شوروی در 15 فروردین 1325 امضا شد. براساس این موافقتنامه مقرر گردید شرکت مختلطی به منظور تجسس اراضی نفتخیز در شمال ایران و بهرهبرداری از آنها بین ایران و شوروی تشکیل شود. مدت عملیات شرکت پنجاه سال تعیین و مقرر گردیده بود در مدت 25 سال اول عملیات شرکت، 49 درصد سهام متعلق به ایران و 51 درصد سهام متعلق به شوروی، و در مدت 25 سال دوم، 50 درصد سهام متعلق به ایران و 50 درصد متعلق به شوروی باشد.
در بخشی از این توافق نامه ذکر شد، ارتش سرخ شوروی از تاریخ 24 مارس 1946، یعنی 4 فروردین 1325، در ظرف یک ماه و نیم خاک ایران را تخلیه مینمایند.
افتتاح مجلس دوره پانزدهم
فرمان انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورای ملّی در روز 14 مهرماه 1325 صادر شد، ولی عملاً از دیماه آن سال اقدامات لازم برای انتخابات انجام گشت و سرانجام مجلس ساعت 9 صبح روز 5 شنبه 25 تیرماه افتتاح شد. اکثر نمایندگان مجلس به نخستوزیری مجدد قوامالسلطنه رأی دادند. قوام، پس از معرفی هیئت دولت و اخذ رأی اعتماد از مجلس، در جلسه مورخ 29 مهرماه 1326، ضمن گزارش مفصلی درباره اقدامات خود برای تخلیه ایران از نیروهای شوروی و حل مسئله آذربایجان، موافقتنامه تشکیل شرکت مختلط نفت ایران و شوروی را به مجلس تقدیم کرد و تقاضای تصویب آن را نمود.
با مقدماتی که از قبل در مجلس فراهم شده بود چند تن از نمایندگان با موافقتنامه نفت مخالفت کردند و آن را مغایر مصوبه مجلس چهاردهم درباره خودداری از دادن امتیاز نفت به خارجیان تشخیص دادند.
سادچیکف، در پاسخ قوام، طی نامه شدیداللحنی خطاب به نخستوزیر، به تاریخ 20 نوامبر 1947.م، اقدام دولت و مجلس ایران را نقض عهد و خصمانه خواند و مسئولیت عواقب امر را بر عهده دولت ایران گذاشت. قوامالسلطنه پاسخ دیپلماتیک و مؤدبانهای به این نامه داد، ولی سادچیکف مجدداً طی یادداشتی به تاریخ 1 دسامبر 1947.م، ضمن تأیید متن نامه قبلی خود، نوشت: «توضیحات دولت ایران کوشش بیهودهای برای مشروع جلوه دادن نقض عهدشکنانه دولت ایران میباشد».
شوروی که در این میان شکست خورده بود سیاست حمله به قوام را در دستور کار قرار داد، اما آنچه در این میان اهمیت داشت حل شدن مسئله آذربایجان و خالیشدن خاک ایران از قوای شوروی با سیاستهای قوام بود.
اشغال ایران به پایان رسید…