فهرست مطالب
اگرچه اصطلاح کمونیسم و سوسیالیسم اغلب به جای هم استفاده میشوند، اما این دو مکتب سیاسی از جنبههای کلیدی متفاوت هستند.
به گزارش ره آورد نیوز، هر دو مکتب سوسیالیسم و کمونیسم اساساً فلسفههای اقتصادی هستند که از مالکیت عمومی به جای خصوصی حمایت میکنند؛ به ویژه ابزارهای تولید، توزیع و مبادله کالا (یعنی کسب درآمد) در یک جامعه.
هدف هر دو رفع مشکلاتی است که آنها میگویند که توسط یک سیستم سرمایهداری بازار آزاد با استثمار طبقهی کارگر ایجاد شده است.
اما در حالی که سوسیالیسم و کمونیسم در برخی جهات به یکدیگر شباهت زیادی دارند، تفاوتهای مهمی نیز بین آنها وجود دارد.
ره آورد نیوز را در اینستاگرام دنبال کنید؛ روی نوشته کلیک کنید…
در این فراز سعی خواهیم کرد به صورت اجمالی تفاوتهای عمدهی سوسیالیسم و کمونیسم را شرح دهیم.
کارل مارکس و خواستگاه کمونیسم
سوسیالیسم در واکنش به تغییرات شدید اقتصادی و اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی به ویژه مبارزات کارگران پدیدار شد.
بسیاری از کارگران به طور فزایندهای فقیر شدند، در شرایطی که صاحبان کارخانهها و سایر صنعتگران ثروت هنگفتی به دست آوردند.
در نیمه اول قرن نوزدهم، متفکران سوسیالیست اولیه مانند هانری دو سن سیمون، رابرت اوون و شارل فوریه مدلهای خود را برای سازماندهی مجدد جامعه برپایه همکاری اجتماعی بجای رقابت سرمایهداری ارائه کردند.
سپس کارل مارکس، فیلسوف سیاسی و اقتصاددان آلمانی پا به عرصهی وجود گذاشت و به یکی از تأثیرگذارترین متفکران سوسیالیست تاریخ تبدیل شد.
مارکس با همکارش فردریش انگلس، مانیفست کمونیست را در سال 1848 میلادی منتشر کرد، که شامل فصلی بود که مدلهای سوسیالیستی پیشین بهعنوان رویاهای کاملاً غیرواقعی «آرمانشهری» تعبیر شد.
مارکس استدلال میکرد که تاریخ نتیجهی مبارزات طبقاتی است، و طبقه کارگر (یا پرولتاریا) ناگزیر بر طبقه سرمایهدار (بورژوازی) پیروز شده و کنترل ابزار تولید را به دست میآورد و برای همیشه همه طبقات را محو میکند.
کمونیسم، که گاهی از آن به عنوان سوسیالیسم انقلابی یاد میشود، همچنین به عنوان واکنشی به انقلاب صنعتی در اروپا سرچشمه گرفت و با تئوریهای مارکس گسترش یافت.
در واقع، مارکسیستها اغلب از سوسیالیسم به عنوان اولین مرحله ضروری در مسیر سرمایهداری به کمونیسم یاد میکنند.
خود مارکس و انگلس به وضوح کمونیسم را از سوسیالیسم متمایز نکردند؛ این امر خود سبب سردرگمی برای تعاریف این دو اصطلاح شد.

تفاوت سوسیالیسم و کمونیسم
در کمونیسم چیزی به نام مالکیت خصوصی وجود ندارد. همه دارایی مشترک است و هر فرد بر اساس نیاز خود سهمی دریافت خواهد کرد.
یک دولت مرکزی قوی همه جنبههای تولید اقتصادی را کنترل میکند و مایحتاج اولیه شهروندان از جمله غذا، مسکن، مراقبتهای پزشکی و آموزش را تامین میکند.
در مقابل، در سوسیالیسم، افراد هنوز هم میتوانند مالکیت داشته باشند؛ اما تولید صنعتی، یا ابزار اصلی تولید ثروت، توسط یک دولت منتخب دموکراتیک مدیریت میشود.
مطالب مرتبط…
کارل مارکس مانیفست کمونیست را منتشر کرد

تفاوت کلیدی دیگر سوسیالیسم در مقابل کمونیسم، ابزار دستیابی به آنهاست.
در کمونیسم، یک انقلاب خشونتآمیز که در آن کارگران علیه طبقات متوسط و بالا به راه میاندازند، به عنوان بخش اجتنابناپذیر دستیابی به یک دولت کمونیستی ناب تلقی میشود.
اما سوسیالیسم ایدئولوژی انعطاف پذیرتری است.
طرفداران سوسیالیسم به دنبال تغییر و اصلاح هستند، اما اغلب بر ایجاد این تغییرات از طریق فرآیندهای دموکراتیک در ساختار اجتماعی و سیاسی موجود تاکید دارند، نه بر براندازی آن ساختار.
مارکس در کتاب 1875 خود، نقد برنامه گوتا، فلسفه کمونیستی را به این صورت خلاصه کرد: «از هرکس بنا به تواناییاش، به هرکس بر حسب نیازش».
در مقابل، سوسیالیسم مبتنی بر این ایده است که افراد بر اساس میزان مشارکت فردی آنها در اقتصاد، سود دریافت خواهند کرد.
برخلاف کمونیسم، نظام اقتصادی سوسیالیستی به تلاش و نوآوری فردی پاداش میدهد.
سوسیال دموکراسی، رایج ترین شکل سوسیالیسم مدرن، بر دستیابی به اصلاحات اجتماعی و توزیع مجدد ثروت از طریق فرآیندهای دموکراتیک تمرکز دارد و میتواند در کنار اقتصاد سرمایهداری بازار آزاد همزیستی مسالمت آمیز داشته باشد.

سوسیالیسم و کمونیسم در عمل
بلشویکها به رهبری ولادیمیر لنین، تئوری مارکسیستی را با انقلاب روسیه در سال 1917 میلادی که منجر به ایجاد اولین دولت کمونیستی جهان شد، به اجرا گذاشتند.
کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی تا سقوط آن در سال 1991 وجود داشت.
امروزه، کمونیسم و سوسیالیسم در چین، کوبا، کره شمالی، لائوس و ویتنام وجود دارد – اگرچه در واقعیت، یک دولت کاملاً کمونیستی هرگز وجود نداشته است.
چنین کشورهایی را میتوان در زمره کشورهای کمونیستی طبقه بندی کرد، زیرا در همه آنها، دولت مرکزی تمام جنبههای نظام اقتصادی و سیاسی را کنترل میکند؛ اما هیچ یک از آنها به حذف مالکیت شخصی، پول یا نظام طبقاتی که ایدئولوژی کمونیستی نیاز دارد، دست نیافتهاند.
به همین ترتیب، هیچ کشوری در تاریخ به وضعیت سوسیالیسم ناب دست نیافته است.
حتی کشورهایی مانند نروژ، سوئد و دانمارک که از نظر برخی افراد دولتهای سوسیالیستی هستند، بخشهای سرمایهداری موفقی دارند و از سیاستهایی پیروی میکنند که عمدتاً با سوسیال دموکراسی همسو هستند.
بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکای لاتین برنامههای سوسیالیستی (مانند شهریه رایگان دانشگاه و مراقبتهای بهداشتی همگانی) را به اجرا گذاشتند.
در ایالات متحده، سوسیالیسم از نظر تاریخی به عنوان یک جنبش سیاسی از موفقیت برخوردار نبوده است.
اوج سوسیالیسم در آمریکا در سال 1912 میلادی بود، زمانی که نامزد ریاست جمهوری حزب سوسیالیست یوجین ویکتور دبز تنها 6 درصد آرا را به دست آورد.
اما در عین حال، برنامههای سیاسی و اقتصادی احزاب ایالات متحده زمانی به برنامههای سوسیالیستی نزدیک میشد، مانند بیمه تامین اجتماعی.
سوسیالیسم دموکراتیک چیست؟
سوسیالیسم دموکراتیک، یک جنبش سیاسی رو به رشد ایالات متحده آمریکا در سالهای اخیر است که بین سوسیال دموکراسی و کمونیسم قرار دارد.
مانند کمونیستها، سوسیالیستهای دموکراتیک معتقدند کارگران باید بخش عمدهای از ابزار تولید را کنترل کنند و تحت اراده بازار آزاد و طبقات سرمایهدار قرار نگیرند.
اما آنها بر این باورند که دیدگاه آنها از سوسیالیسم باید از طریق فرآیندهای دموکراتیک حاصل شود تا انقلاب.
پینوشت:
نقد برنامه گوتا کتابی است نوشته کارل مارکس و فردریش انگلس در نقد پیشنویس برنامهٔ حزب اتحادیه کارگران آلمان.
مارکس در این کتاب از دورهٔ انتقال از سرمایهداری به کمونیسم میگوید و اصطلاح دیکتاتوری پرولتاریا را عنوان کرده و در مورد احزاب کارگری، دومرحله از جامعهٔ کمونیستی ِ مد نظرش (سوسیالیسم و کمونیسم) سخن میگوید. این کتاب مباحثی نیز دربارهٔ تولید و پخش کالا در خود دارد.