فهرست مطالب
اردیبهشت 1305 شمسی در چنین روزی، رضا شاه پهلوی بنیان گذار سلسله پهلوی در آیینی تاجسلطنت در ایران را بر سر نهاد.
جهان در روزی که گذشت؛
اردیبهشت 1305 شمسی مصادف با آوریل 1926 میلادی، رضا پهلوی تاج سلطنت در ایران را بر سر نهاد و سلسه پهلوی را بنیان نهاد.
برآمدن رضا شاه پهلوی را میتوان یکی از مهمترین نشانههای تغییر زمانه در ایران دانست. آمدن او تنها حضور یک شاه جدید نبود بلکه تغییر یک سلسله سلطنت در ایران را موجب شد.
ره آورد نیوز را در اینستاگرام دنبال کنید؛ روی نوشته کلیک کنید…
تغییری متفاوت با تمام تغییرهای پیشین و بسیار بنیادین که در ادامه تمام حوزههای زیست و تفکر ایرانیان را تغییر داد.
در سالروز تاجگذاری رضاشاه میکوشیم تا اهمیت این تغییر را شرح دهیم.
رضا شاه که بود؟
رضاشاه در خاندانی نظامی از سوادکوه مازندران به دنیا آمد. پدربزرگش در جنگ هرات کشته شده بود و پدرش هم عضوی از فوج سوادکوه بود.
در کودکی پدرش مرد و مادرش به همراه فرزند خردسال خویش به تهران آمد.
رضای جوان به قزاقها پیوست و در امر نظامیگری از خود نبوغ به خرج داد.
چون مسلسلچی خوبی بود لقب شصتتیر گرفت و از مهمترین فرماندهان لشکر قزاق شد.
در اواخر جنگ جهانی اول به آرامی وارد عرصه سیاست شد و با توجه به توانایی که در سرکوب شورش جنگل از خود به خرج داده بود مورد توجه انگلیسیها قرار گرفت که در حال جمعآوری نیروهای ضد بلشویک در ایران بودند.
تصویب قرارداد ۱۹۱۹ تلاشی در همین راستا بود تا با تحتالحمایگی ایران خطر قدرت گرفتن کمونیستها در ایران از بین برود اما مقاومت مجلس و مردم ایران مانع از تحقق این امر شد.
فرصت برای انگلستان رو به اتمام بود و ضعف شدید اقتصادی امپراتوری پیر انگلستان نمیتوانست بیش از این حضور نظامیان انگلیسی در ایران را تامین کند.
باید از میان چهرههای موجود در عرصه سیاست ایران به فردی که میتوانست امنیت و نظم را در ایران حفظ کند کمک میشد.
کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ ثمره همین تصمیم بود.
قزاقها که تنها واحد نظامی منظم ایران بودند با فرماندهی رضاخان در کنار سیدضیا که چهرهای جوان و خواهان اصلاحات بود دو بازوی کودتا شدند و آنچه بعدتر پیش آمد بر همگان مشخص است.
دولت قاجار ضعیفتر از آن بود که مقاومتی نشان دهد و تهران بی مقاومت تسلیم شد. رضاخان در طی سالهای بعد قدرت خود را گسترش داد تا آنکه ۱۳۰۲ به نخستوزیری رسید و احمدشاه قاجار هم به سرعت کشور را ترک کرد و دیگر هیچگاه به ایران بازنگشت.
مطالب مرتبط…
کودتای 3 اسفند 1299 و به قدرت رسیدن رضا خان
کار خاندان قاجار تقریبا تمام شده بود و رضا در ابتدا قصد اعلام جمهوری داشت اما در نهایت کار به پادشاهی او رسید.
مجلس موسسانی شکل گرفت و حکم به انقراض سلسله قاجار داد. رضا که دیگر شاه شده بود در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ تاج بر سر نهاد.
نحوه به قدرت رسیدن نخستین شاه سلسله پهلوی در ایران اما نکات قابل توجهی را در خود دارد:
تا پیش از این واقعه تغییر سلسلههای شاهی در ایران توسط سردارانی متکی بر نیروی قبیلهای رقم میخورد.
یعنی نیرویی متشکل از یک سری قبایل به دلایلی که میتوانست طیف گستردهای را شامل شود دور یکدیگر جمع میشدند و نظام مستقر را سرنگون میکردند اما رضاشاه هرچند که با اتکا ویژه به قدرت نظامی به تخت سلطنت رسید لکن از دل نظام قبیلهای بیرون نیامده بود.
این نکته به خوبی نشان میدهد که اتفاقاتی در درون جامعه ایران پس از مشروطه رخ داده است و با شیوههای سنتی فاصلهای در حال شکلگیری است.
مسائل بعدی مانند ادعای جمهوریخواهی یا تشکیل مجلس موسسان هم این فرض را تایید میکند زیرا در تغییر سلسلهّهای پیشین شاهان جدید نیازی به موافقت مجلس (هرچند به نحو صوری) نمیدیدند.
مراسم تاجگذاری شاه جدید هم در نوع خود قابل توجه بود. جواهراتی متعلق به قدرتمندترین شاهان ایران مانند نادر و شاهعباس در دست رضاشاه بودند و آنچنان که یحیی دولتآبادی در کتاب حیات یحیی نوشته است شاه خودش تاج را بر سر نهاد.
استفاده از یادگارهای شاهان قدرتمند گذشته به خوبی میل رضاشاه برای شبیه شدن به آنان را نشان میدهد و اینکه دیگر روحانیان نبودند که تاج شاه را بر سر او بگذارند نشان از بی توجهی شاه پهلوی به دین داشت.
دربار جدید ایران هم با دربارهای پیشین متفاوت بود. برای مثال در صفویان یا قاجارها ما شاهدی درباریانی هستیم که اکثرا به واسطه نسبت خونی با خاندان شاهی به دربار رسیدهاند اما دربار رضاشاه که از پشتیبانی قبیلهای بی بهره بود را اکثرا روشنفکرانی تشکیل میدادند که شاه جدید را منجی آرزوهای خویش میدیدند. منجی که چند سال بعد موجبات مرگ یا حذف بسیاری از آنها را فراهم آورد.
به هر صورت باید گفت که تاجگذاری رضاشاه با تمام تاجگذاریهای پیشین تاریخ ایران متفاوت و در آن نشانههایی از آنچه که بعدا رخ خواهد داد نمایان بود.
عشایر و قبایل در سالهای بعد به شدت سرکوب شدند و به جای آنها ارتش تقویت شد، روحانیت و مذهب به شدت مورد آزار قرار گرفتند، بسیاری از خواستههای روشنفکران دوران مشروطه به تحقق پیوست اما گستره این خواستهها تنها مربوط به توسعه صنعتی بود و فضای سیاسی به شدت بسته شد.
شاه جدید نقطه اتمام بسیاری از سنتها در ایران بود.
تهیه کننده: محمد کیوان/ دانش آموخته حقوق بشر