ترور نافرجام هیتلر

تمامی سوء قصدهای نافرجام به جان آدولف هیتلر

از درگیری در یک سالن آبجوفروشی گرفته تا توطئه‌ی گروهی از مخالفان نازی، داستان‌های پشت سر شش سو قصد به جان آدولف هیتلر را با هم بخوانیم.

 

به گزارش ره آورد نیوز، از زمان به قدرت رسیدن آدولف هیتلر تا پایان زندگی‌اش _ چند روز مانده به پایان جنگ جهانی دوم_ سو قصدهای متعددی به جان رهبری نازی انجام شد که ناموفق بود.

 

ما در زیر سوء قصدهایی که به جان دیکتاتور آلمان نازی شد را آورده‌ایم؛ با ره آورد نیوز همراه باشید…

 

اینستاگرام ره آوردنیوز

 

 کودتای مونیخ یا کودتای آبجوفروشی

1. 1921: غوغا در سالن آبجوفروشی مونیخ

اولین تلاش برای کشتن آدولف هیتلر تقریبا 20 سال قبل از شروع جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد.

 

در نوامبر 1921، آدولف هیتلر که هنوز جوانی رادیکال و هنوز تا حد زیادی ناشناخته بود در سالن آبجوفروشی معروف هافبروهاوس مونیخ در کنار اعضای حزب تازه تأسیس نازی سخنرانی می‌کرد.

 

جمعیت شامل ده‌ها سوسیال دموکرات، کمونیست و دیگر مخالفان سیاسی نیز بود.

 

لفاظی‌های آتشین هیتلر به زودی همه آن‌ها را به جنون کشانید. یک نزاع در حالت مستی رخ داد و در حالی که مشت‌های پر از لیوان آبجو و صندلی‌ها در حال پرواز بودند، گروهی از مهاجمان ناشناس با کشیدن تپانچه و شلیک چند تیر به سمت تریبون فضای آنجا را دگرگون کردند.

 

با این حال، آدولف هیتلر آسیبی ندید و حتی تا 20 دقیقه دیگر به غر زدن ادامه داد تا پلیس رسید.

 

برخورد دیکتاتور آینده با مرگ فقط باعث افزایش غیرت او برای آرمان نازی‌ها شد.

 

دو سال بعد، در همان نزدیکی تلاش نافرجام برای کودتا که با نام “کودتای تالار آبجوفروشی یا کودتای مونیخ” معروف گشت، آدولف هیتلر را به چندین سال زندان محکوم کرد؛ آنجا بود که توجه ملی را به سمت خودش جلب کرد.

 

موریس باوود

2. 1938: طرح موریس باوود

در اواخر سال 1938، یک دانشجوی سوئیسی الهیات به نام موریس باوود یک تپانچه خرید و شروع به تعقیب آدولف هیتلر در سراسر آلمان کرد.

 

باوود متقاعد شده بود که به اصطلاح “پیشوا” تهدیدی برای کلیسای کاتولیک و “تجسم شیطان” است، و او وظیفه معنوی خود می‌دانست که او را به قتل برساند.

 

او سرانجام در 9 نوامبر 1938، زمانی که آدولف هیتلر و دیگر رهبران نازی برای جشن گرفتن سالگرد کودتای بیر هال در مونیخ راهپیمایی کردند، شانس خود را به دست آورد.

 

باوود در یک جایگاه در مسیر رژه نشست و منتظر ماند تا هیتلر نزدیک شود. او تپانچه‌اش را در جیبش گذاشته بود، اما قبل از اینکه بتواند نشانه بگیرد و تپانچه را بکشد، جمعیت دست‌های خود را به نشانه سلام نازی‌ها بالا بردند و جلوی دید او را گرفتند.

 

ترور نافرجام هیتلر

 

باوود با اکراه از شکار خود دست کشید و بعداً در حالی که سعی داشت در قطاری به خارج از آلمان برود، دستگیر شد.

 

وقتی گشتاپو اسلحه و نقشه‌های او را پیدا کرد، در بازجویی اعتراف کرد که قصد کشتن هیتلر را داشته است.

 

در ماه مه 1941، او با گیوتین در زندان Plötzensee برلین اعدام شد.

 

 

ترور هیتلر

3. 1939: بمب سالن آبجو فروشی

جورج السر یک نجار و کمونیست مبارز آلمانی بود که به شدت با نازیسم مخالف بود.

 

او پیش‌بینی می‌کرد که رژیم آدولف هیتلر کشورش را در مسیر جنگ و تباهی مالی هدایت کند، و در اواخر سال 1938 تصمیم گرفت تا کاری برای آن انجام دهد.

 

السر با علم به اینکه هیتلر سال بعد در سالگرد کودتای مونیخ در آنجا سخنرانی خواهد کرد، چندین ماه وقت صرف ساختن بمبی با تایمر 144 ساعته کرد.

 

وقتی اسلحه‌اش کامل شد، به مونیخ رفت و هر شب شروع به ورود مخفیانه به داخل Bürgerbräukeller کرد تا حفره‌ای را در یک ستون سنگی پشت سکوی سخنران خالی کند.

 

پس از چندین هفته تلاش مخفیانه پر زحمت، السر با موفقیت بمب خود را نصب کرد.

جورج السر

 

او آن را در 8 نوامبر 1939 در ساعت 9:20 بعد از ظهر – تقریباً در اواسط سخنرانی هیتلر – منفجر کرد.

 

مطالب مرتبط…

کلاوس باربی معروف به “قصاب لیون” محاکمه شد

چرا آلمان در جنگ جهانی دوم دوبار تسلیم شد؟

 

 

السر بمباران خود را با دقت تمام برنامه ریزی کرده بود، اما شانس با او یار نبود.

 

جنگ جهانی دوم چند ماه قبل به طور جدی آغاز شده بود و هیتلر زمان شروع سخنرانی خود را به ساعت 8 بعد از ظهر منتقل کرد.

 

پیشوا در ساعت 9:07 سخنان خود را به پایان رساند و در ساعت 9:12 ساختمان را ترک کرد.

 

تنها هشت دقیقه بعد، بمب السر منفجر شد، و بخشی از سقف را بر روی تریبون سخنران فرو ریخت.

 

هشت نفر کشته و ده ها نفر دیگر زخمی شدند، اما هیتلر در میان آنها نبود.

 

السر در همان شب هنگام تلاش برای دزدی در مرز سوئیس دستگیر شد و بعداً پس از اینکه مقامات نقشه‌های بمب گذاری او را پیدا کردند به عملش اعتراف کرد.

 

او چندین سال آینده را در اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها سپری کرد.

 

در آوریل 1945، با فروپاشی رایش سوم، او از سلولش بیرون کشیده شد و توسط اس اس اعدام شد.

 

ترور نافرجام آدولف هیتلر

4. 1943: بمب براندی هنینگ فون ترسکو

یکی از جسورانه‌ترین توطئه‌ها علیه جان آدولف هیتلر در 13 مارس 1943، زمانی که هیتلر برای دیداری کوتاه به پست اسمولنسک رفته بود توسط هنینگ فون ترسکو – افسر ارتش آلمانی سرخورده – انجام شد.

 

قبل از اینکه پیشوا و همراهانش برای سفر برگشت سوار هواپیمای خود شوند، ترسکو به یکی از کارکنان هیتلر نزدیک شد و از او پرسید که آیا آن مرد بسته‌ای حاوی دو بطری را برای یکی از دوستانش در برلین می‌برد.

 

افسر نازی قبول کرد، بدون اینکه بداند که در بسته بندی مواد منفجره پلاستیکی با یک فیوز 30 دقیقه‌ای نصب شده است، بسته را به برلین برساند.

 

ترسکو و همدستش فابیان فون شلابرندورف امیدوار بودند که مرگ هیتلر کاتالیزور یک کودتای برنامه ریزی شده علیه فرماندهی عالی نازی باشد، اما نقشه آنها تنها چند ساعت بعد، زمانی که خبر رسید هواپیمای پیشوا به سلامت به زمین نشسته بود، نقش برآب شد.

 

شلابندورف بعداً به یاد آورد: «ما شگفت زده شده بودیم و نمی توانستیم علت شکست را تصور کنیم. حتی بدتر از آن، کشف بمب خواهد بود، که بی‌وقفه به کشف ما و کشته شدن دایره وسیعی از همکاران نزدیک منجر می‌شود.»

 

ترسکو وحشت زده با افسر کارکنان تماس گرفت و به او گفت که در بسته اشتباهی رخ داده است.

 

روز بعد شلابرندورف به مقر هیتلر رفت و بمب پنهان شده را با دو بطری دیگر عوض کرد.

 

پس از بررسی، او متوجه شد که یک فیوز معیوب تمام چیزی است که از منفجر شدن هواپیمای هیتلر از آسمان جلوگیری کرده است.

 

ترور نافرجام هیتلر

5. 1943: ماموریت انتحاری رودولف فون گرتسدورف

تنها یک هفته پس از اینکه بمب براندی ترسکو منفجر نشد، او و همدستانش تلاش دیگری برای ترور هیتلر انجام دادند.

 

این بار، صحنه ترور، نمایشگاهی از پرچم‌های تسخیر شده شوروی و تسلیحات در برلین بود که قرار بود پیشوا برای بازدید از آن به آنجا برود.

 

افسری به نام رودولف فون گرتسدورف داوطلب شد تا عامل حمله بمب باشد، اما پس از جستجوی محل، به این نتیجه رسید که امنیت برای کار گذاشتن مواد منفجره در اتاق خیلی سخت بود.

 

او بعداً نوشت: “در این مرحله برای من روشن شد که حمله تنها در صورتی امکان پذیر است که مواد منفجره خودم حمل کرده و خود را تا حد امکان نزدیک به هیتلر منفجر کنم.”

 

گرسدورف تصمیم گرفت خود را منفجر کند و در 21 مارس، او تمام تلاش خود را کرد تا در کنار پیشوا که او را در نمایشگاه راهنمایی می‌کرد، بچسبد.

 

بمب یک فیوز کوتاه 10 دقیقه‌ای داشت، اما علیرغم تلاش‌های گرسدورف برای طولانی کردن تور، هیتلر تنها پس از چند دقیقه از درب کناری بیرون رفت.

 

پس از اینکه هیتلر از آنجا خارج شد، بمبگذار به ناچار بمب را خنثی کرد.

 

ترور نافرجام هیتلر

6. 1944: توطئه جولای

اندکی پس از تهاجمات متفقین در تابستان 1944، دسته ای از افسران ناراضی آلمانی کمپینی را برای ترور هیتلر در پست فرماندهی “لانه گرگ” او در پروس به راه انداختند.

 

در مرکز توطئه کلاوس فون اشتافنبرگ، یک سرهنگ باهوش بود که یک چشم و یکی از دستان خود را در جریان نبرد در شمال آفریقا از دست داده بود.

 

او و همدستانش – که شامل ترسکوو، فردریش اولبریخت و لودویگ بک می‌شد – برنامه‌ریزی کردند که پیشوا را با یک بمب مخفی بکشند و سپس از ارتش ذخیره آلمان برای سرنگونی فرماندهی عالی نازی‌ها استفاده کنند.

 

اگر کودتای آنها موفقیت آمیز می‌شد، شورشیان فوراً به دنبال صلح از طریق مذاکره با متفقین بودند.

 

اشتافنبرگ این طرح را در 20 ژوئیه 1944، پس از آن که او و چندین مقام نازی دیگر به کنفرانسی با آدولف هیتلر در لانه گرگ فراخوانده شدند، اجرا کرد.

 

او با یک کیف پر از مواد منفجره پلاستیکی که به فیوز اسیدی متصل شده بود وارد شد.

 

اشتافنبرگ پس از قرار دادن کیف پر از مواد منفجره در نزدیکی هیتلر، اتاق را به بهانه برقراری تماس تلفنی ترک کرد.

 

بمب او تنها چند دقیقه بعد منفجر شد و یک میز چوبی را منفجر کرد و قسمت اعظم اتاق کنفرانس را به آوارهای سوخته تبدیل کرد.

 

چهار مرد جان خود را از دست دادند، اما هیتلر جراحاتی سطحی برداشت.

 

جالب است بدانید، یک افسر چند ثانیه قبل از انفجار، کیف اشتافنبرگ را پشت یک پایه میز ضخیم گذاشته بود.

 

پس از اینکه خبر زنده ماندن پیشوا به پایتخت رسید، شورش برنامه ریزی شده از بین رفت.

 

اشتافنبرگ و بقیه توطئه گران و صدها مخالف دیگر دستگیر و اعدام شدند.

 

ظاهراً هیتلر پس از شکست توطئه جولای «حس جاودانگی» پیدا کرده بود، اما در ماه‌های بعد به طور فزاینده‌ای منزوی شد و به ندرت قبل از خودکشی در 30 آوریل 1945 در ملاء عام دیده می‌شد.

 

 

درباره‌ی morteza rahavard

دانش آموخته علوم سیاسی

همچنین ببینید

انقلاب مجارستان

انقلاب مجارستان/ اتحاد جماهیر شوروی چگونه قیام ملی مجارستان را به خاک و خون کشید؟

انقلاب مجارستان یک قیام ملی خودجوش بود که توسط تانک‌ها و سربازان اتحاد جماهیر شوروی در 4 نوامبر 1956 سرکوب شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *