فهرست مطالب
از ترور سرخ بلشویکها و پاکسازی بزرگ استالین گرفته تا «درمانهای» اجباری بیمارستانی، از تاکتیکهای بیرحمانهای بود که آژانس پلیس مخفی شوروی (کا گ ب) برای سرکوب کردن مخالفان در دوران اتحاد جماهیر شوروی انجام میداد.
به گزارش ره آورد نیوز، کا گ ب KGB به عنوان اولین آژانس اطلاعاتی مخفی اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد، به دلیل جاسوسی گسترده جهانی خود شهرت یافت.
اما این سازمان – و پیشینیان دوران کمونیستی آن – در داخل اتحاد جماهیر شوروی نیز نقش کلیدی ایفا کردند: سرکوب مخالفان سیاسی.
تشکیل ک گ ب آژانس اطلاعاتی مخفی اتحاد جماهیر شوروی
محافظت از میهن در برابر دشمنان داخلی، قرن هاست که رهبران روسیه را نگران کرده است و مجموعه ای طولانی از آژانس های پلیس مخفی سرکوبگر را ایجاد کرده است. در دوران امپراتوری روسیه، اوخرانا (پلیس مخفی تزار) برای شناسایی و نابودی دشمنان بر سر کار بود.
پس از انقلاب کمونیستی 1917، چکا همان نقش را برای بلشویک ها ایفا کرد. تا سال 1954، زمانی که KGB (Komitet Gosudarstvennoi Bezopasnosti) تأسیس شد. کشورهای اقماری بلوک شوروی، مانند مجارستان، لهستان و آلمان شرقی، نسخه خود را از این آژانس ها دنبال کردند.
در اینجا برخی از راه هایی که پلیس مخفی دوران اتحاد جماهیر شوروی، کا گ ب برای ساکت کردن مخالفان در دوران سلطه خود انجام می داد را آوردهایم.
1917: انقلاب بلشویکی و “ترور سرخ”
پس از اینکه انقلاب اکتبر 1917 میلادی بلشویک ها را به قدرت رساند، جنگ داخلی با ارتش سرخ کمونیستی که توسط ائتلاف سست ضدانقلابیون شامل، سلطنت طلبان، سوسیال دموکرات ها و قدرت های خارجی درگرفت. بلشویک ها برای کمک به ریشه کن کردن دشمنان و حفاظت از رژیم جدید شکننده خود، چکا (کمیسیون اضطراری همه روسیه برای مبارزه با ضد انقلاب و خرابکاری) را تشکیل دادند.
هنگامی که ولادیمیر لنین، رهبر حزب بلشویک، در سال 1918 در یک سوءقصد به شدت مجروح شد، آژانس به سرعت برنامه خشونت دولتی موسوم به “ترور سرخ” را انجام داد.
فلیکس ادموندوویچ ژرژینسکی، رهبر چکا (که مجسمه او تا پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در خارج از مقر KGB در مسکو قرار داشت) اعلام کرد که “هرکس جرات کند کوچکترین شایعه ای علیه رژیم شوروی منتشر کند، بلافاصله دستگیر و به اردوگاه کار اجباری فرستاده خواهد شد.”
اما در عمل، تیراندازی های دسته جمعی و به دار آویختن بدون محاکمه تقریباً بلافاصله شروع شد. هر کسی با قرار گرفتن در مکان نامناسب در زمان نامناسب یا داشتن سلاح گرم کافی بود تا برای کسی حکم اعدام از سوی دادگاه های انقلابی تازه تاسیس صادر شود. تخمین زده می شود که تعداد کل کشته شدگان به بالای 100 هزار نفر برسد.
این دادگاهها پاکسازی همه افراد از بازماندگان خانواده امپراتوری روسیه تا دهقانان زمیندار را تایید کردند و روشی را برای دهههای آینده در این کشور رقم زدند. حتی در دورههای آرامش نسبی داخلی، سایه ترور دولتی بر سر جمعیت شوروی هرگز از بین نرفت.
دهه 1930: پاکسازی ها و محاکمه های نمایشی رژیم استالین
ترور سرخ و جنگ داخلی در اوایل دهه 1920 پایان یافت، اما پس از کاهشی کوتاه، سرکوب نه تنها ادامه یافت بلکه بدتر هم شد. هنگامی که ژوزف استالین پس از مرگ لنین رهبری حزب کمونیست را به دست گرفت، تمرکز خود را بر تحکیم کنترل خود بر حزب و کشور به هر وسیله ای که لازم بود، کرد.
NKVD که در سال 1922 جایگزین چکا شده بود، نقشی کلیدی در حمایت از فرهنگ ظالمانه دیکتاتور ایفا کرد.
در حالی که چکا دشمنان حزب بلشویک را مورد آزار و اذیت قرار داده بود، NKVD اعضای حزب با موقعیت خوبی را که استالین آنها را رقبای بالقوه میدانست، از جمله مقامات دولتی، افسران ارتش و گارد قدیمی حزب شوروی، مانند تروتسکی ها، هدف قرار داد.
پلیس مخفی از شکنجه استفاده کرد و شواهدی ساخت تا “اعترافات اجباری” بگیرد. محاکمه های نمایشی به شدت علنی، که احکام آنها هرگز مورد تردید نبود، وحشت گسترده ای را برانگیخت – همانطور که فرمان استالین اجازه می داد خانواده های مظنون به خیانت، از جمله کودکان 12 ساله اعدام شوند.
پس از ترور سرگئی کیروف، بلشویک کهنه کار و رقیب بالقوه استالین در سال 1934، دیکتاتور شوروی از این قتل استفاده کرد – که برخی از مورخان میگویند که او خودش دستور اجرای NKVD را صادر کرد – به عنوان بهانه ای برای انجام پاکسازی ها، تبعیدها و قتل هایی که بعداً رقم خورد.
به عنوان “پاکسازی بزرگ“. در سال های 1937 و 1938، به گفته یک محقق مستقر در مسکو، حدود 40 هزار مامور NKVD بر دستگیری حدود 1.5 میلیون شهروند شوروی و قتل تقریباً نیمی از این تعداد نظارت داشتند. کسانی که توسط NKVD کشته نشدند به کار اجباری در یکی از گولاگهای بیرحمانهای که در سراسر اتحاد جماهیر شوروی در حال گسترش بودند محکوم شدند.
زمان جنگ جهانی دوم: هرگونه عقب نشینی ارتش سرخ مجازات مرگ داشت
وحشت دهه 1930 نیروی نظامی شوروی را نابود کرد و آن را برای عقب راندن تهاجم نازی ها در سال 1941 ضعیف کرده بود. در طول جنگ جهانی دوم، نقش NKVD این بود که نه تنها با آلمان ها بلکه با هر نشانه ای از شکست در میان سربازان ارتش سرخ بجنگد.
هنگامی که تبلیغات کار نمی کرد، نیروهای NKVD از زور برای متوقف کردن عقب نشینی های غیرمجاز ارتش سرخ، اغلب با سناریوی مرگ استفاده میکردند. فراریان مظنون به طور خلاصه تیرباران شدند، یا به زندان فرستاده شدند. یک گزارش NKVD در سال 1941، بیش از 650 هزار بازداشت فراری را در میان پرسنل ارتش سرخ فهرست کرد.
دهه 1960 تا 1980: سانسور، تبعید و “درمان اجباری” در بیمارستان
پس از جنگ و مرگ استالین در سال 1953، NKVD – در سال 1954 به عنوان KGB نامگذاری شد.
برای اولین بار، در دهه 1960، پس از سخنرانی معروف نیکیتا خروشچف، جانشین استالین، در سال 1956 که به کیش شخصیت دیکتاتور و افراط و تفریط ناشی از آن حمله کرد، مخالفت ممکن شد. اما مخالفت همچنان عواقبی داشت، حتی اگر جوخه تیراندازی یا طناب دار جلاد نباشد.
کا گ ب (KGB) به دنبال ساکت کردن نویسندگانی مانند یولی دانیل و آندری سینیاوسکی بود و آنها را به دلیل جرم “تهمت بدخواهانه” روسیه در داستان هایی که به غرب قاچاق شده و با نام مستعار منتشر شده بود به کار اجباری در اردوگاه های گولاگ محکوم کرد. چندین دهه پس از اولین انتشار کتاب نمادین دکتر ژیواگو بوریس پاسترناک در خارج از کشور، روس ها فقط می توانستند آن را از بازار سیاه بخرند، و هرکسی که قانون را زیر پا بگذارد و آن را بخواند در خطر از دست دادن شغل، جایی در دانشگاه یا آزادی خود قرار گیرد.
کا گ ب (KGB) خود پاسترناک را از اتحادیه نویسندگان شوروی خارج کرد و از او خواست که جایزه نوبل ادبیات را نپذیرد. پس از مرگ پاسترناک در سال 1960، آنها معشوق و موزه او، اولگا ایوینسکایا را دستگیر کردند و او را به گولاگ فرستادند.
کا گ ب (KGB) راه های دیگری برای سرکوب منتقدان داخلی پیدا کرد. نویسندگان و مخالفانی مانند الکساندر سولژنیتسین دستگیر، زندانی و بعداً تابعیت خود را از دست دادند و مجبور به تبعید به خارج از کشور شد. زمانی که فیزیکدان آندری ساخاروف شروع به بحث و جدل برای حقوق بشر در اتحاد جماهیر شوروی کرد، کا گ ب KGB او را ربود و در بیمارستان روانی زندانی کرد؛ جایی که او را به تخت بستند، مواد مخدر دادند، وحشیانه تحت شکنجه های دیگری قرار گرفت.
هنگامی که KGB نتوانست منتقدان را از انتقاد کردن باز دارد، به دنبال بی اعتبار کردن آنها با فرستادنشان به بیمارستان های روانپزشکی برای “درمان” بودند.
در آگوست 1991، پس از اینکه روسها تحت رهبری بوریس یلتسین، یک کودتا به رهبری کا گ ب (KGB) را خنثی کردند، مجسمه بنیانگذار بدنام سازمان اطلاعات، فلیکس ادموندوویچ ژرژینسکی، سرانجام از ستون بیرونی مقر پلیس مخفی لوبیانکا در مرکز مسکو برداشته شد. اما همانطور که مجسمه دست نخورده باقی می ماند – البته در موزه ای در فضای باز از مجسمه های دوران شوروی – میراث KGB نیز باقی می ماند.
پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، کا گ ب (KGB) جای خود را به FSB (سرویس امنیت فدرال) داد، که ممکن است روسهای مخالف را به اردوگاههای کار سیبری به سبک استالینیستی اعزام نکند. اما همچنان از ابزارهای اطلاعاتی استفاده شده در دوران شوروی برای ساکت کردن منتقدان خود استفاده می کند.
مطالب مرتبط…
هولودومور؛ چگونه ژوزف استالین میلیونها نفر را در قحطی اوکراین قتلعام داد؟
جنگ قدرت لنین و استالین؛ اتحاد جماهیر شوروی در فکر چه کسی بود؟