فهرست مطالب
در سال 1968 تلاش در چکسلواکی برای انجام اصلاحات لیبرال با تهاجم خشونت آمیز نیروهای تحت رهبری شوروی به خزان تبدیل شد.
به گزارش ره آورد نیوز، برای چند ماه زودگذر در سال 1968 میلادی، چکسلواکیهایی که تحت کمونیسم زندگی میکردند، در دورهای به نام «بهار پراگ» از آزادیهای تازهای برخوردار شدند.
اما در اوت همان سال، تانکهای اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای متحد پیمان ورشو به سرعت اصلاحات را درهم شکستند.
درست مانند آن، پرده آهنین – که اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش در اروپای شرقی و مرکزی را از غرب در طول جنگ سرد جدا کرد – چکسلواکی را مجبور کرد که تحت کنترل شوروی قرار گیرد.
در حالی که سرکوب نتیجهی خواست اصلاحات بود، دو دهه بعد، چکسلواکی سرانجام پس از انقلاب مخملی به دموکراسی آری گفت و از سیطرهی اتحاد جماهیر شوروی خارج شد.
تلاش دوبچک برای “سوسیالیسم با چهره انسانی”
دوران اصلاحات تحت رهبری الکساندر دوبچک، رهبر جدید چکسلواکی آغاز شد که با اجرای آزادی مطبوعات و آزادی بیان، همراه با اصلاحات اقتصادی، تشکیلات سیاسی را متزلزل کرد.
این تلاشهای آزادسازی، که او آن را «سوسیالیسم با چهرهای انسانی» نامید، مورد حمایت مردمی قرار گرفت.
کشورهای دیگر عضو پیمان ورشو با وقوع این رخداد نگران بروز اعتراضات در کشورهای دیگر عضو این پیمان شدند.
مطالب مرتبط…
سوسیالیسم و کمونیسم چه تفاوتی باهم دارند؟
اتحاد جماهیر شوروی، آلمان شرقی، لهستان، مجارستان و بلغارستان در آن تابستان گرد هم آمدند تا تصمیم بگیرند که چگونه واکنش نشان دهند.
دوبچک به صراحت گفت که به دنبال خروج کشورش از پیمان ورشو نیست، اما این برای شوروی به اندازه کافی توجیه پذیر نبود.
نیروهای پیمان ورشو وارد میشوند، بهار پراگ به خزان تبدیل شد
چند صد هزار سرباز شوروی، لهستانی، مجارستانی و بلغاری در 20 اوت 1968 به چکسلواکی حمله کردند.
البته آلمان شرقی در آخرین لحظه از تهاجم خارج شد.
مقاومت مسلحانه چندانی در برابر تهاجم پیمان ورشو وجود نداشت، اما معترضان به خیابانها سرازیر شدند، برخی با تانکها با گل روبرو شدند، تابلوهای خیابان را پایین کشیدند تا سربازان را گیج کنند و فریاد زدند: «ایوان برو به خانه».
نیروهای پیمان ورشو بیش از 100 معترض را به ضرب گلوله کشتند.
اتحاد جماهیر شوروی که به طور غیرقابل قبولی ادعا میکرد که به دعوت دولت چکسلواکی وارد این کشور شده است، اصلاحات را بایکوت کرد.
ارتش پیمان ورشو آلکساندر دوبچک را دستگیر کرد و به مسکو برد.
او در 27 آگوست به پراگ بازگشت.
دوبچک به مردم پراگ گفت: “امیدواریم که شما به ما اعتماد کنید، حتی اگر مجبور شویم اقدامات موقتی را انجام دهیم که دموکراسی و آزادی عقیده را محدود میکند.”
پاسخ خاموش از غرب
تهاجم به پراگ به رهبری شوروی نه تنها واکنش ایالات متحده آمریکا و متحدان غربی آن، بلکه سایر کشورهای کمونیست مانند چین، یوگسلاوی و رومانی را برانگیخت.
اما لیندون جانسون، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا، هیچ اقدام مهمی جز لغو نشست سران با لئونید برژنف، رهبر شوروی، انجام نداد.
این واکنش خاموش تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله ترس از برانگیختن جنگ هسته ای، هدف دریافت کمک شوروی برای مذاکرات صلح در ویتنام و ادامه مذاکرات کنترل تسلیحات با اتحاد جماهیر شوروی بود.
نیویورک تایمز گزارش می دهد که اساس واکنش دولت این بود که خط تقابل نظامی شرق و غرب و نفوذ ایدئولوژیک در سرتاسر اروپا مدت هاست ایجاد شده است و نه واشنگتن و نه مسکو نمی توانند بدون خطر جنگ جهانی از آن عبور کنند.»
تهاجم سال 1968 تنها شش سال پس از بحران موشکی کوبا اتفاق افتاد که هنوز در ذهن مقامات آمریکایی تازه بود.
دولت جانسون این واقعیت را پذیرفته بود که چکسلواکی از نظر فنی یک کشور مستقل در پشت پرده آهنین و زیر نفوذ اتحاد جماهیر شوروی است.
جنگ ویتنام، انتخابات تمرکز را در ایالات متحده منحرف می کند
علاوه بر این، جانسون به شدت در تلاش بود تا قبل از پایان دوره ریاستجمهوریاش در چند ماه آینده، جنگ ویتنام را خاتمه دهد.
این تهاجم در بحبوحه مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحده، درست چند روز قبل از کنوانسیون ملی دموکرات ها در شیکاگو رخ داد.
تحليلگران سياسی تجاوز شوروی را موهبتی براي ريچارد نيکسون نامزد جمهوريخواه رياست جمهوری، میدانستند.
اما در حالی که نیکسون این تهاجم را محکوم کرد اما هیچ واکنش قهرآمیزی از خود نشان نداد.
1989 انقلاب مخملی دموکراسی را به ارمغان آورد
در سال 1989 – دو دهه پس از تلاش دوبچک برای اصلاح کمونیسم از درون – میخائیل گورباچف، نخست وزیر وقت اتحاد جماهیر شوروی، تهاجم سال 1968 به چکسلواکی را اشتباه خواند و در مقالهای که در روزنامه شوروی پراودا منتشر شد، اظهار داشت که اتحاد جماهیر شوروی نباید در چکسلواکی مداخله میکرد.
در اواخر دهه 1980، جنبشهای ضد شوروی در سراسر کشورهای اقماری آن، از جمله انقلاب مخملی در چکسلواکی گسترش یافت.
در سال 1989، دوبچک اولین سخنرانی عمومی خود را از زمانی که از قدرت رانده شد، در تجمعی در براتیسلاوا ایراد کرد.
رهبری کمونیست چند روز بعد استعفا داد و ماه بعد، واسلاو هاول، مخالف و نویسنده، به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
آلکساندر دوبچک به عنوان رئیس پارلمان انتخاب شد.