ژنرال سوهارتو

به قدرت رسیدن ژنرال سوهارتو در اندونزی

ژنرال سوهارتو

مارس 1966 میلادی در چنین روزی، ژنرال سوهارتو، افسر ارتش و رهبر سیاسی که از سال 1967 تا 1998 میلادی رئیس جمهور اندونزی بود، به قدرت رسید.

 

جهان در روزی که گذشت؛

به گزارش ره آورد نیوز، مارس 1966 میلادی مصادف با اسفند 1344 شمسی، ژنرال سوهارتو که از سال 1967 تا 1998 رئیس جمهور اندونزی بود، به قدرت رسید.

 

سه دهه حکومت بی‌وقفه او به اندونزی ثبات سیاسی و رشد اقتصادی پایدار بخشید، اما رژیم استبدادی او سرانجام قربانی رکود اقتصادی و فساد داخلی خود شد.

 

ژنرال سوهارتو

ژنرال سوهارتو که بود؟

مانند بسیاری از جاوه‌ای ها، سوهارتو فقط از نام خود بدون نام خانوادگی استفاده می‌کرد.

 

او که پسر یک مقام و تاجر خردسال در یوگیاکارتا بود، از جوانی آرزوی شغلی در ارتش را داشت.

 

پیج اینستاگرام ره آورد نیوز را دنبال کنید؛ روی نوشته کلیک کنید…

 

پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان و مدت کوتاهی به عنوان کارمند بانک، به ارتش استعماری هلند پیوست.

 

او سپس، پس از فتح ژاپن در سال 1942، به یک سپاه دفاع خانگی تحت حمایت ژاپن رفت و به عنوان افسر آموزش دید.

 

با تسلیم ژاپن در سال 1945، او در نیروهای چریکی که به دنبال استقلال از هلندی‌ها بودند، شرکت کرد.

 

زمانی که اندونزی در سال 1950 جمهوری شد، سوهارتو خود را به عنوان یک فرمانده گردان در مرکز جاوه از دیگران متمایز کرده بود و به درجه سرهنگ دوم دست یافت.

 

در طی 15 سال بعد، او به طور پیوسته در رده‌های ارتش اندونزی ارتقا یافت و در سال 1957 سرهنگ، در سال 1960 سرتیپ و در سال 1962 ژنرال شد.

 

در سال 1963 سوهارتو به طور معمول به عنوان رئیس فرماندهی استراتژیک ارتش منصوب شد،

 

یک نیروی مستقر در جاکارتا که برای پاسخ به شرایط اضطراری ملی استفاده می‌شد.

 

مطالب مرتبط…

به قدرت رسیدن “عیدی امین” در اوگاندا/ قصاب اوگاندا چگونه به قدرت رسید؟

خونین‌ترین دیکتاتوری قرن؛ حکومت وحشت خمرهای سرخ در کامبوج

 

رئیس جمهور سوکارنو، رهبر اندونزی، در عین حال روابط نزدیکی با حزب کمونیست اندونزی (PKI) و چین برقرار کرده بود، اما ارتش به شدت ضدکمونیست باقی مانده بود.

 

در 30 سپتامبر 1965، گروهی از افسران ارتش چپ ناراضی و برخی از رهبران PKI تلاش کردند تا قدرت را در جاکارتا به دست گیرند و شش تن از هفت ژنرال ارشد ارتش را کشتند.

 

سوهارتو یکی از افسران عالی رتبه بود که از ترور فرار کرد و به عنوان رئیس فرماندهی استراتژیک، ارتش را در سرکوب کودتا طی چند روز رهبری کرد.

 

سوکارنو مظنون به همدستی در کودتا بود و اکنون قدرت به ارتش منتقل شد.

 

در ماه‌های بعد، سوهارتو تصفیه‌ای از کمونیست‌ها و چپ‌ها را در جامعه‌ی اندونزی هدایت کرد.

 

این پاکسازی معروف به کشتار بزرگ کمونیست‌ها در اندونزی شد که در آن صدها هزار نفر جان خود را از دست دادند.

 

وی که در حال حاضر رئیس ستاد ارتش بود، در 12 مارس 1966 کنترل مؤثر دولت اندونزی را به دست گرفت، اگرچه سوکارنو برای یک سال دیگر رئیس جمهور اسمی باقی ماند.

 

سوهارتو PKI را ممنوع کرد و شروع به تدوین سیاست‌های جدید برای تثبیت اقتصاد و زندگی سیاسی کشور کرد، که در سال‌های آخر حکومت سوکارنو به مرز هرج‌ومرج نزدیک شده بود.

 

ژنرال سوهارتو

به قدرت رسیدن ژنرال سوهارتو

در مارس 1967 مجلس مشورتی خلق (مجلس قانونگذاری ملی) سوهارتو را به عنوان رئیس جمهور موقت منصوب کرد و در مارس 1968 او را برای یک دوره پنج ساله به عنوان رئیس جمهور انتخاب کرد.

 

سوهارتو به‌عنوان رئیس‌جمهور، با تکیه بر کمک اقتصاددانان تحصیل‌کرده آمریکا برای تقویت اقتصاد اندونزی، سیاستی را که نظم نوین نامید، ایجاد کرد.

 

سرمایه‌گذاری غربی و کمک‌های خارجی تشویق شد و تولید نفت داخلی اندونزی به میزان زیادی گسترش یافت و درآمد حاصل از آن برای تأمین مالی پروژه‌های زیربنایی و توسعه استفاده شد.

 

سوهارتو در سال 1972 موفق شد رشد اقتصادی ثابتی را بازیابی کند و در عین حال نرخ تورم سالانه را از 630 درصد در سال 1966 به کمتر از 9 درصد کاهش دهد.

 

در روابط خارجی، او موضع ضد کمونیستی و غربگرا را دنبال کرد.

 

اندونزی مجدداً به سازمان ملل متحد پیوست (که سوکارنو آن را از آن خارج کرده بود) و در سال 1967 به یکی از اعضای مؤسس انجمن کشورهای جنوب شرقی آسیا (ASEAN) تبدیل شد.

 

در سال 1976 اندونزی مستعمره پرتغالی تیمور شرقی را با وجود مخالفت گسترده بین المللی به زور ضمیمه کرد.

 

اگرچه او مراقب بود که از اشکال قانون اساسی پیروی کند،

 

اما دولت سوهارتو اساساً یک رژیم استبدادی مبتنی بر قدرت ارتش بود که خود را عمیقاً در هر شاخه از دولت و اقتصاد تلقین می کرد.

 

سوهارتو به عنوان رئیس نیروهای مسلح و دولت، کنترل کامل زندگی سیاسی کشور را حفظ کرد.

 

نتایج زمامداری ژنرال سوهارتو در اندونزی

در طول سه دهه قدرت سوهارتو، اقتصاد اندونزی به طور متوسط سالانه 7 درصد رشد کرد و استانداردهای زندگی به میزان قابل توجهی برای اکثر جمعیت افزایش یافت.

 

برنامه‌های آموزشی و سوادآموزی انبوه برای تبلیغ زبان ملی، باهاسا اندونزی، و متحد کردن گروه‌های قومی متفاوت و جزایر پراکنده استفاده شد.

 

دولت همچنین یکی از موفق ترین برنامه های تنظیم خانواده در آسیا را به منظور کند کردن رشد جمعیت بزرگ اندونزی آغاز کرد.

 

با این حال، این موفقیت ها به طور فزاینده ای به دلیل توزیع ناعادلانه ثروت روبه رو شد.

 

سوهارتو به دوستان و شش فرزندش اجازه داد تا کنترل بخش‌های کلیدی اقتصاد را به دست بگیرند و از طریق انحصارها و ترتیبات تجاری سودآور، ثروت هنگفتی به دست آورند.

 

در دهه 1990، فساد لجام گسیخته و طرفداری رژیم او شروع به بیگانه کردن حتی طبقه متوسط و محافل تجاری کرده بود،

 

اما تداوم نرخ های بالای رشد اقتصادی و کنترل های سیاسی شدید دولت، سوهارتو را از هر گونه مخالفت واقعی دور کرد.

 

با این حال، در سال 1997، اندونزی درگیر بحران ارزی شد که سراسر جنوب شرق آسیا را فرا گرفت.

 

ارزش پول ملی اندونزی، روپیه، به شدت کاهش یافت و بحران مالی ناشی از آن، نقص های عمیقی را در اقتصاد ملی آشکار کرد.

 

سوهارتو حتی در زمانی که اقتصاد وارد رکود شد، تورم سر به فلک کشید و استانداردهای زندگی فقرا سقوط کرد، در برابر خواسته‌های اصلاحات ساختاری مقاومت کرد.

 

تظاهرات ضد دولتی در ماه مه 1998 به شورش در جاکارتا و سایر شهرها تبدیل شد و سوهارتو که حمایت ارتش را از دست داده بود،

 

در 21 مه مجبور به استعفا از ریاست جمهوری شد و سرانجام 10 سال بعد در جاکارتا درگذشت.

 

 

پی نوشت: britannica.com

درباره‌ی morteza rahavard

دانش آموخته علوم سیاسی

همچنین ببینید

انقلاب روسیه

انقلاب روسیه؛ چرا منشویک‌ها شکست خوردند؟

در جریان انقلاب روسیه این الکساندر کرنسکی به رهبری منشویک‌ها بود که تلاش داشت دموکراسی هرچند نیم‌بند را برای روسیه به ارمغان بیاورد، اما تلاش‌هایش به سرانجام نرسید و بلشویک‌ها که تندرو تر بودند قدرت را قبضه کردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *